دیشب شاهد پحش برنامه ای از شبکه خبر بودیم که اگر خطا نکنم دوربین خبرساز بود به تهیه کننده گی مجتبی واحدی ...و باز در این برنامه و در اواخر آن شاهد بودیم که چگونه اخبار حادثه برودپیک مخدوش و آشفته شد و بیننده سر در گم ...البته بیشتر بینندگان عام ...

شاهد پخش لحظاتی بودیم که آیدین مسیر آرش را به پایان رسانید و از خود تصویر میگرفت و سخنانی میگفت که در ادامه خواهد آمد (با لب و  دهانی خشک و البته خسته و گرسنه ) ... بیننده احساس میکرد این برنامه ارتباط مستقیم دارد با حادثه رخ داده  و یا در ادامه زنده یاد محمد اوراز را نشان داد که در گاسربروم دچار بهمن شده بود و جان باخت و ... که این شاخه به شاخه رفتن ها موضوع را به حاشیه بردو بیننده را سر درگم  ...

و اما نکته اصلی که بنده در آن چند دقیقه از تصاویر آیدین برداشت کردم این بود :

***

۱- آیدین گفت دو روزه که چیزی نخورده و ننوشیده و فکر میکرده برنامه سه روزه به اتمام می رسد و خسته نشان می داد

همین اتفاق ظاهرا در مقیاسی بزرگتر و غیر فابل جبران در برودپیک هم حادث شد و تشنگی و گرسنگی و خستگی تکرار شد

۲- آیدین گفت هم اکنون منتظر دو تن از دوستان پشتیبانی است که خبری ازشون نیست و خدا کند اتفاقی برایشان نیفتاده باشد

همین اتفاق ظاهرا در مقیاسی بزرگتر و غیر فابل جبران در برودپیک هم حادث شد و دوستان پشتیبان ظاهرا خودشان با مشکلاتی مواجه بودند

۳- آیدین اظهار داشت دیگر نگرانی اش اینست که کوله برنامه امانت بوده که پاربه شده و خدا کند صاحبش بداند چرا پاره شده ( شاید بتوان به نوعی عدم استطاعت مالی را مطرح کرد )

همین اتفاق ظاهرا در مقیاسی بزرگتر و غیر فابل جبران در برودپیک هم حادث شد و شاید گرانی دلار و هزینه های سر سام آور باعث شد تا با رعایت و تحلیل "هزینه - فایده " با شرکتی قرارداد بسته شود که نتیجتا پشتیبانی آن هم در حد همان مبالغ و قرار داد است و میتوان گفت مسائل اقتصادی هم در این برنامه بی تاثیر نبوده و البته ناگزیر... همانند سایر مسائل که  باید کارشناسان فن اظهار نظر نمایند .

اما آنچه آمد تنها برداشت کوتاه من بود از فیلم کوتاهی که زنده یاد آیدین و در صعود دیواره علم از مسیر آرش از خود بجا گذاشته بود و از شبکه خبر پحش شد . ضمن اینکه ظاهرا در این برنامه و حادثه واژه " مجوز" حرف اول را می زند و همانگونه که برادر زنده یاد "جراحی " گفت اصل موضوع به حاشیه رفته ...

به هر حال فدراسیونی که ممکنست برای روزمره خود هم بودجه نداشته باشد قطعا نمیتواند بنیه مالی برای چنین برنامه ای را داشته باشد و عدم صدور مجوز بمعنای غیر قانونی بودن این موفقیت نبوده است و امید است خطای احتمالی بنده رو در این نوشتار به حساب برداشت های شخصی بگذارند .

در پایان در این ایام سوگواری  برای عباس محمدی و کیومرث بابازاده که قطعا این روزها زیر تیغ منتقدین هستند و خانواده گرامی این عزیزان  آرزوی  بردباری دارم ... همه ما خواهیم رفت و این رفتن ها همچون فرش کرمانی است که هر چه زمان بگذرد ماندگارتر خواهند شد و البته ارزشمندتر.

امید که تکرارهای این چنینی مکرر نشیم که مکدرخواهیم شد