..آدمی در طول زندگی چندین بار متولد میشود که تولد اول را دیگران به یاد می آورند، ارج می نهند، قدر میدانند، جشن میگیرندو سور می دهند و تولدهای بعد را دیگران هرگز درک نمی کنند و کمتر کسی است که متوجه این تولد و زایش گردد.
روزگار آدمی را آبستن حوادثی میکندکه خلاصی از آن، تولدی دیگر است.
جمعه هم برای من، خارج از این قاعده نبودو بعد از سه ماه و در بدو ورود به چهارمین ماه تصمیم گرفتم اولین برنامه تمرینی و آمادگی کوهستان را بعد از چند تمرین در پیاده روی های کوتاه و نرمش های مختص بازتوانی، برای ترمیم ضعف های عضلانی که در طول چند ماه ساکن بودن بردارم.
لذا طبق معمول الوند مهربان را انتخاب کردم و محتاط و دست به عصا از جاده z ... از اول بگم ...
از بین دوچرخه و کوه، تصمیم را به صبح سپردم، ساعت 9 از گنجنامه و جاده Z شروع کردم، یک ساعت و نیم طول کشید تا آرام آرام به پناهگاه رسیدم و بعد ازاون بود که هوس تخت و قله به سرم زد!!!
البته هفته پیش هم خانه ییلاقی ها بودم و ده روز اخیر بازتوانی و نرمش های خاص خود را دنبال میکردم که نتیجه آن صعود به الوند بود.
مابقی بماندبعد... تا ببینیم آیا خطا کرده ام یا خیر...
برچسبها: الوند