
در کیش انگار،تمام راهها به بازار ختم می شود اگر با تور حضور داشته باشی همین است و رمز و نبض حیاتشان دربازار است، بازاری که در آن نه همه اما اکثریت تو را به چشم یک" قربانی یکبار مصرف" میبینند که بیش از آنی کوتاه، تو را نخواهند دید و باید خود و کالای خود را قالب کنند، فرقی ندارد این کالا، کالای آت آشغال چینی باشد که مثلا کیفیت " A" دارد یا خدمت در کنار ساحل... از خرید یک لیوان کوچک ذرت مکزیکی باشد که برای ریختن 4 تا رشته پنیر از شما پول بیشتر مطالبه میکند والا ذرت بدون پنیر تحویلت می دهد یا پرواز با چتر که بدان "پاراسل"میگویند و زیر آبی رفتن که بدان غواصی میگویند.
در کیش اکثریت بازارزیر آبی می روند و جالب تر اینکه برای زیر آبی رفتن شما که نامش غواصی چند دقیقه ای است هم کم فروشی می کنند و بر خلاف تعهدات فروشنده بلیط(شرکت) از زمانش و سر و تهش میزنند، خودشان با پول من و شما پرواز میکنند و برای ما و پاراسل 10 دقیقه ای 90000تومان میگیرند و به وقت اجرا، مجری زمانش را 40 درصد میدزدد، او شرکت گردشگری فروشنده بلیط
را فاقد ارائه اطلاعات صحیح می داند و شرکت مجری را.
راننده های آژانس هایی که مسافران را از هتل ها به سمت بازارها و پاساژها راهی میکنند بابت هر سرویس از صاحبان فروشگاهها مبالغی میگیرند و تمامی راهها به بازار ختم میشود، گاهی خوش برخورد با ترانه هایی زیبایند و گاهی هم بی حال.
بازار عربها و عجم ها فرقی ندارد، قیمت ها بالا و به صرفه نیست و بهترین جا را همچنان قشم میدانم که مردمان بهتری دارد... و لااقل بازارش بد نیست.
کیش به فصلش جزیره آرامش مایه دارهای وطنی است ، بدون شرجی بودن و گرمایش...آنانکه حلال وار در چرخه اقتصاد درآمدی دارند و یا آنانکه قاطی حرامند و فیش نجومی دارند و بدتر از آن پدیده ای اند و یاخود پدیده ه اند چون بابک ها.
ویلاها و تفرجگاههایی هم ممکن است منتسب به آقازاده هایی باشد که الله اعلم ... گر چه کازینو اعلم و اقامتگاهش و مینی کاخ فرح که میتوانست از آثار تاریخی (با تاریخی معاصر) درآمد زایی خوبی داشته باشد به واسطه بی تدبیری به سرانجامی چون سایر بناها مبتلا شده و رو به ویرانی است.
غذا خوری ها در فصل کمبود مشتری هم انگار بجای جذب بیشتر با قیمتی مناسب، بدنبال سود بیشتر از حداقل مشتری اند و هر لقمه را محاسبه می کنند و با پرس کاری ندارند ...
تاکسی ها تمیز و زیبا ، با خنکی خاص، هستند و البته در هر سرویس بین 5 تا 10 تومان مطالبه میکنند که بسته به مسیر دارد...از اتومومبیل های کرایه ای بی راننده بگذریم.
از کشتی تایتانیک فقرا با یک سرویس شام هم میگذریم که بهترش را با حس آزادی نسبی در بانکوک چشیده ام همچنین از شو دولفین و ...
از توقف خودروها و احترام به عابرین هم نمیتوان چشم پوشید که نشان خوبی است از فرهنگ پذیری ما ایرانیان که در داخل کشور فاقد آنیم و البته کیش جزیره ای است بدون بوق...اما گاهی پر از دروغ...
در کیش میتوان از ساحل تمیز و خوب و البته گاها اشغال شده توسط یدک کش ها نشان گرفت که گاهی گشتی پلیس مانع کندن لباس و شنایت میشود مگر در پلاژها.
کیش قشر فقیر و غنی را هم خوب عریان میکند که میتوان آن را در نوع انتخاب هتل از ترنج با ویلاهای کف شیشه ای و داریوش تا آفتاب شرق و ... به رخت می کشد که حتی از ارائه سه بطری آب کوچک به قیمت مجموعا 1500 تومان در روز اجتناب میکنند.
زیبایی های فراوان کیش گاها اسیر دست دلالان است که برای 18 ثانیه فیلمبرداری پروازت با قایق و چتر 40000 و برای 5 عکس از غواصی 60000 تومان نرخ میدهند و برای تصویری از غروب 25000 تومان...که البته همه اینها اختیاری است.
از دلقک بازی هایی بنام شو و مطالبه بلیط بگذریم تا به شوهای با کیفیت برسیم که در ان توهینی به تماشاچی نیست....از خانه ها و ویلاهای متروک تا پیست دوچرخه دور جزیره که متاسفانه در برخی جاها مسیر مسدود و اشغال شده و رکابزن را گمراه میکند.
از کرایه دوچرخه 6000تومان تا موتور برقی ساعتی 40000 تومان هم میتواند از لذائذ حضور در کیش باشد و ندیدن حتی یک خودرو ملی از جمله زیبایی های لذت بخش دیگر است که فقدان پراید، آلودگی بصری ات را صفر میکند(چشمک)
اما کیش را آنگونه که بت کرده اند بت نیست و به حال خود رها شده ...مگر برای عده ای که اروپاست...در آنجا دختران کمی فقط حس آزادی بیشتر دارند که در مانتوهای بی دکمه خلاصه میشود و تار مویی در بیرون از شال که باریکی اش به اندازه عرض نوار کاست های قدیم است و پسران هم در پوشیدن شلوارک هایی با نیم وجب کوتاهتر از شلوار و البته در مجموع گاهی ترانه ای و همخوانی در داخل مینی باسی خنک...
و همه اینها را که کنار هم بگذاری وارد فرودگاه می شوی...فرودگاهی که از چند گیت بازرسی باید بگذری که حسابی کنترلت نمایند که البته با توجه به نا امن بودن منطقه کاملا صحیح است اما میتوان نقدی هم در آن دید که محل گفتنش نیست...
غمبارترین بخش فرودگاهی، در هنگام رفتن به نحوی و هنگام بازگشت به نحوی دیگر است که چمدانت را خرد میکنند و مغول وار بارگیری و تخلیه میکنند انگار که با مشتی اجنبی سر و کار دارند.پرتاب چمدان ها بداخل باکس حمل بار چرخ و دسته سالمی برایت نمیگذارد و این از معایب فرودگاههای داخلی است که بناچار فرم تعیین خسارت بار پر کردم تا شاید بخشی از شکستگی و داغون شدن چمدان را جبران نمایند که نتیجه اش را بعدا در همینجا خواهم نوشت.
به هر حال سفر به کیش سفر به رویاهای دست نیافتنی نیست و از کیش جز غروب کشتی یونانی و سواحل نیلگونش خاطره ای ندارم و توصیه ای هم برای حضور در بازارش با نرخ هایی که با حقوقتان ناسازگار است ندارم.
عزتتان مستدام
پی نوشت...
مقایسه کنید یک سفر خانوادگی سه نفره به کیش در فصل خوش سال که برای شما لااقل معادل 4.5 تا 6 میلیون تومان آب خواهد خورد و سفر به شیخ نشین دوبی که همین هزینه را با کیفیت و حس آزادی بیشتر با قدرت انتخاب و خلق خاطراتی ماندگار برایتان رقم خواهد زد.
گر چه سالها پیش آنقدر پادشاه بودیم که حتی برای همین سفر 2000دلار ارز مسافرتی هم می دادند که دیگر کویت بود و بس.
اما نگرش دوستان در اینکه مسافران خارج برای عیش و نوش و فسق و فجور می روند باعث قطع آن ارز گردید و افزایش نرخ دلار باعث قطع پای ما از گردشگری خارجی.
در حالا حاضر سفرهای ریالی کمتر از سفرهای دلاری هزینه در بر ندارد، گر چه آن کیفیت را نخواهد داشت ... حال چه سفر زیارتی باشد چه سفر سیاحتی...چه ساحل کثیف و پر از آشغال شمال با گردشگرانی بعضا بی مسئولیت باشد یا سواحل جمیرا در دوبی و یا
که همین گردشگران در آنجا با کلاس می شوند سعی میکنند زباله تولید نکنند.
به هر حال کم فروشی و گرانفروشی در عرصه گردشگری داخلی نمیتواند باعث رونق آن باشد که حتی در پیک خلوت هم حاضر به تخفیف خوب برای برخورداری از حداقل زیان نیستند.
گردشگری برای خود الزاماتی دارد که با گشت ارشاد و گشت دم به دم پلیس و حمله به اتوبوس توریست ها و نظارت همه جانبه میسر نخواهد گردید و کمی باید پذیرای تغییرات بود گر چه شخصا میپذیرم که باید نظارت نامحسوسی و تلطیف شده ای باشدتا برخی را به تذکر به جای خود بنشاند چون گاها دیده شده که ما زود از جا در می رویم.
برچسبها: جزیره کیش