فريدون اسماعيل زاده متولد 1318همدان بود كه شروع كوهنوردي اش قبل از سال 1340 در همدان بود زمانيكه مسئوليت دبير هيئت كوهنوردي استان همدان را داشت در ساخت پناهگاه ميدان ميشان در سال 1345 ( دومين پناهگاه ايران كه نقش ارزنده اي در رشد و شكوفائي كوهنوردي همدان و كشور داشت ) به همراه ساير كوهنوردان آن زمان شركت فعالي داشت كه اين اثر ماندگار در حال حاضر پس از چندين دهه همچون الوند پايدار و استوار وماندگار است .
او تا سال 1350 سنگنوردي و كوهنوردي را با صعود در فصول مختلف از جمله در زمستان ادامه داد كه صعود قله قزل ارسلان در بهمن ماه 1348 به همراه دوست نزديكش نعمت ا... اخضري از آن جمله اند كه براي نخستين بار صورت گرفت .ايشان از كلاسهاي آموزشي اعم از كوهنوردي--سنگنوردي و اسكي نيز غافل نبود كه ميتوان از مربيان داخلي –(فريدون نجاح)--و از مربيان خارجي (نوشل و سب)-را نام برد در سال 1350 با اطلاعاتي كه از طرق مختلف بخصوص مجله شكار و طبيعت به قلم مرحوم محمود اجل (از بزرگان تاريخ كوهنوردي ايران)و كيغام ميناسيان با كوههاي ايران آشنا ئي بيشتري پيدا كرد كه ماحصل آن اولين صعود هاي منطقه اي كوههاي جوپار به همراه دوستانش (نعمت ا... اخضري-دكتر حسين حليمي )وصعود 11 روزه تمام قلل ارتفاعات اشترانكوه (16 قله ) در سال1352 بود.
در سالهاي بعد نيز فعاليتهاي عمده اي به انجام رسانيد كه به اختصار عبارتند از:
سالهاي 1354-1351
فعاليتهاي سنگنوردي در ديواره هاي بيستون(-بعضا نخستين بار)
فعاليت در زمينه شناسايي غار علي صدر
يك هفته تمرينات سخت در بيستون جهت آمادگي صعود ديواره علم كوه(سال 53)
صعود از ديواره علم كوه بعنوان دومين صعود ايرانيان از ديواره در شرايطي سخت و دشوار (سال53)
صعو از ديواره هاي برفخانه تزرجان و سوزنيهاي آن( بعضا براي نخستين بار-سال 54)
شركت در اردوي انتخابي تيم هيماليا نوردي كشور در جبهه شمالي دماوند(متاسفانه علر الرغم آمادگي و قدرت فني بسيار بالا انتخاب نگرديد.)
صعود از مسير فرانسويها در ديواره علم كوه ( بعضا براي نخستين بار )
گشايش مسير بر روي ديواره علم كوه كه بنام مسير همدانيها
گشايش مسير در بيستون در سالهاي بعد بنام مسير اكبر
صعود ديواره هاي كركز وهنان و يك كار بسيارزيبا در الوند(رول كوبي دماغه الوند)
سومين صعود منطقه اي شير كوه بمدت 15 روز و صعود تمام قلل منطقه و چندين مسير از ديواره و سوزنيها ( بعضا براي اولين بار )
و صعودهايي از جمله-قزل ارسلان-برفخانه-تزرجان-منشاد-جوپار-دنا-و بسيار ي قلل ديگر.
تا سال 1360 صعودهايش با كوهنوردان همدان و در قالب گروه متحد و بعضا شوراي كوهنوردي انجام ميگرفت پس از نقل مكان به تهران در سال 60فعاليتهايش را با گروه كوهنوردي آرش آغاز نمود و با بزرگاني چون:ابراهيم بابائي-كيومرث بابازاده-علي محمد پور –جلال رابوكي-ناصر خوشه چين و ... به فعاليت پرداخت كه حاصل آن صعودهاي زمستاني بسياري از قلل -ديواره ها و مناطق كوهنوردي و سنگنوردي كشور بود (صعود گرده آلمانها-علم كوه-قسمتي از ديواره كول جنو-دوبرار-دماوند زمستاني و ...)
از جمله خصايص او ميتوان به تعصبش به كوهنوردي-محترم شمردن بوميان منطقه بخصوص عشاير-عشق به كوه وخوش قولي و خوش حسابي ... را نام برد كه هنر عكاسي و گزارش نويس اش و شرح جز به جزء برنامه و مشخصات منطقه او را از ديگران متمايز ميكرد و افتادگي اش باعث ميشد هيچگاه خود را استاد ننامد و ميتوان تربيت بسياري از كوهنوردان ملي فعلي را از جمله تلاشهايش نام برد.
ايشان در سالهاي پاياني عمر نسبت به نوشتن كتاب كوههاي ايران اقدام نمود كه دست اجل امانش نداد و به محمود اجلي پيوست كه تكرار ناپذيرند.( به اميد اينكه انتشار كتابش هر چه زودتر انجام پذيرد)
اعتقاد داشت ما بايد قبل از خارجيها به قلل خودمان صعود كنيم و افتخارش بنام كشورمان باشد.صعود قله برايش اولويت داشت و زندگي اش را براي كوه گذاشت اما در مواقع سخت و بحراني از نذديك قله باز ميگشت و در زمان ديگر تا قله را صعود نميكرد آرام نميگرفت .
هيچگاه تاهل اختيار نكرد وتا سال 1383 پر قدرت به فعاليت مي پرداخت اما متاسفانه در سال 1384 پس از چندين ماه دست و پنجه نرم كردن با بيماري مهلك سرطان خون و در شرايطي كه از مال دنيا هيچ نداشت و خانه استيجاري و بيمارستان ظرفيت پذيرائي از ملاقات كنندگانش را نداشت براي هميشه همچون الوند و دماوند ماندگار شد.(روحش شاد).
از دست نوشته های همنوردش، جناب اخضری