پناهگاه کلاغ لانه
هرکه بامش بیش، برفش بیش:
درود
بنده ضمن تایید فرمایشات برخی دوستاندر مذمت پناهگاه سازی، معتقدم آنچه کوهنورد را پخته میکند تحمل سختی ها و رنج و سرما وگرما و لرزهاست و نه صرفا امکانات رفاهی وپناهگاههای شیک و برقی...:tent:
(پناهگاه های کرکس و یخچال همدان عبرت دیگران است که اولی پاتوق خوش نشینانودومی پاتوق موتوری ها و نقطه مقابل ایندو جانپناه قزل ارسلان که چقدر ساده و بی تکلف وکاراست )
قصه، قصه پناهگاه کلاغ لانه است که نه با تدبیر برنامه ریزی و مکان یابی شد و نه با تدبیر کلنگ خورد و نه با تدبیر هییت وقت را در جریان گذاشتند و نه الان چنین است
گر چه نیکمی دانم که با کمی تدبّر در حال تکمیل شدن است و امیدوارم با تدبیر اداره شود...
پناهگاه «کلاغ » بچه ناخواسته ای بود از یک بارداری از روی لجاجت ...که قاعده فرزند کمتر زندگی بهتر را شکست (منظور تنها پناهگاه کلاغ است) و به واسطه بی تدبیری و عدم توانایی در ترمیم توالت کلاغ در طی یک دهه!!! بفکر ساخت پناهگاهی دیگر افتادند(بجای شیر، گاو خریدند و برای پناهگاه قدیم قلو اوردند) که برای فراغت ازآن، کار به سزارین کشیده، به نحوی که برایش گلریزان گرفته اند.
گر چه زحمات برخی تا این مرحله در طی اینمدت نباید نادیده گرفته شود(شخصا و بطور کامل به زحمات هییت فعلی واقفم) و سیاهوسفید ببینیم اما مکان یابی حدیث دار آن از سوئی و اعتبار یابی آن ازسویی دیگر، عرصه را چنان ترک کرده که صرفا به تکمیلش به هر نحوی رضایت داده شد و از مهندسی داخل آن همین بس که اتاقکی در پایین بود که در نداشت و باید از پنجره وارد میشدند که به زحمت دیوار قطور شکافتند و در گذاشتند.
به هر حال این قصه پر غصه سر دراز دارد آنگونه که برای طرح ونقشه اش ومکانش چنین شد و چه مخالفتهایی که نشد که در نهایت این بجه یازده ساله، در شکم مادر چنان گیر کرده که همانطور که گفته شد کار به سزارین کشیده...
(اگر چه فردا روزی همانند پناهگاه یخچال که عده ای مخالف سیستم انرژی خورشیدی اش بودند را متهم خواهند کرد که شماها که مخالف بودید حال چرا در کلاغ و یخچال وارد میشوید !!! )
اما واقعیت را بایدگفت؛ آنچنانکه مرغ پخته هم از مکان یابی و ضرورت ساخت آن با صرف شاید نیم میلیارد تومان به خنده خواهد آمد که چگونه است که همدان اینهمه کوهنورد داردکه یکپناهگاه جوابگو نیست اما در مقابل دیدگان، الوند را چونکندو سوراخ سوراخ کردند و عسلش را بردند و خوردند و تخریبش کردند و صدایی از کوهنورد جماعت در نیامد.
آری، باید نگران آینده کلاغ بود، باید نگران یادگار همت پیشکسوتان و کلاغ قدیم بود تا همانند بارگاه سوم زباله دان نشود . چون اصولا بخش اعظم کوهنوردی ما رو به زوال است و همه چی در حدمجازی با مجازمان ناسازگار شده و «حبابی » کوله میبندند ودل به پناهگاهها میسپرند و بارکشی چادر را کنار گذاشته اند و به «کاه نوردی» روی آورده اند.
دور نیست روزی که نیروی ایکس و یا ارگان وای، اردوومانور خود را در کلاغ بگذارد ولشگر کشی کند چون امکانات دارد، تورهای مجازی دخترانوپسران را تور بزنند و اخاذی کنند وکلاغ مامن خوبی برای آنان خواهد بود و کلاغ هم چون میشان تحت سیطره قرار گیرد و از دست برود (این جملات را خوب به ذهن بسپارید شاید دو سال دیگر چنین شود:disappointed::disappointed:)
باید نگران اینهمه پناهگاه سازی ها بود که هر که بامش بیش، برفش بیش
علی بیات
۱۲شهریور ۹۶
طرح اولیه و آنچه ساخته شد
پی نوشت؛
شخصا برای تکمیل ان تلاش خواهم کرد چون چاره ای نیست و مطلب فوق نمی تواند دال بر رفتار دوگانه اینجانب تلقی شودکه چگونه در راستای تکمیل ان تبلیغ میکنید اما قلبا مخالفید
برچسبها: پناهگاه کلاغ لانه