سالها پیش بود که این مسیر را دوستان رفتند و ار قافله غافل شدیم تا اینکه در تعطیلات خرداد 1400 در قالب گروه طبیعت گردی ماژان بعنوان راهنمای تور افتخار حضور یافتم ...
روز اول:
تعداد نفرات 86 نفر بود و قطعا مدیریت این گروه توان خاصی میطلبید و البته همکاری و همراهی همنوردان ... شبانه از میدان شیر سنگی حرکت کردیم و با وجود محدودیت سفر برای وسایل شخصی برای اتوبوس مانعی ایجاد نکردند و ادامه مسیر دادیم .... از سمت بزرگراه قزوین- رشت حرکت کردیم و حدود یکساعتی هم از کنار سد منجیل به سمت آب بر زمان صرف شد و در ابتدای ورودی شهر با چند نیسان از ارتفاع حدود 750 متری با یکساعت پیمایش جاده نچندان بد و خوردن گردو خاک در هوایی خنک به ارتفاع 2400 رسیدیم و پیاده شده و بعد از صرف صبحانه با انسجام تیمی پس از گذر از سنگ بزرگ که در هوای مه آلود نشان خوبی برای مسیر است به سمت ییلاق دیز آب حرکت کردیم.
امسال خشکسالی بود و ییلاق آنگونه که باید نبود، بدیهی است که هر جا ییلاقی باشد دور یا نزدیک آبی هم خواهد بود... بعد از دیزاب به ییلاق گرداب رسیده و پس از لحظاتی رخ شمالی البرز غربی با چهره ای پوشیده از ابر در ارتفاع 1400 متری چشم ها را نوازش می داد و سیرایی نداشت.
مطابق معمول مشغول عکاسی شدم و بعد از لحظاتی با جمع کردن تیم از شیبی تند، با رعایت احتیاط راهی پایین دست و ییلاقات شدیم .
شیب واقعا تند بود و بر اساس ترک جی پی اس درمسیر بودیم اما ظاهرا از مسیر کم شیب تری هم راه داشت که باید در دفعات بعد آن را آزمود ...
دقیقا در خط اراس باید به سمت چپ متمایل شد و در نقطه ای که آغاز پاکوب هست به سمت راست طی طریق کرد که ما اینکار را نکردیم ...
هوا گرم بود و آفتاب سوزان ...
برای برخی حضور درانسحام تیمی سخت بود و این امر وظیفه ما را که اولویتمان سلامت تیم بود سخت می نمود ... عده ای کوله های خیلی سنگین بسته بودند که می شد با حذف برخی وسایل غیر ضرور و نگاه حرفه ای ترآن را سبک بست ...قادتا چیزی نباید از کوله آویزان باشد چرا که هم تعادل را به هم میزند هم امکان سقوط به تهدره در اماکن پر شیب محتمل است.
در پایین دست شیب، تند کلبه ای سنگی بود که شلنگ آب هم بود و حسابی دل ما به رغم گرم بودن آب شلنگ که از کیلومترها دور تر می آمد خنک کرد گفتند این شلنگ و این انتقال هم لطف محمود احمدی نژاد بوده است.
عده ای که زودتر از ما رسیده بودند کمی حوصله شان سر رفته بود و آفتاب گرم اذیتشان کرده بود اما خب، خاصیت کار تیمی همین است...عده ای تند و عده ای میانه ... پس از استراحتی کوتاه به سمت ییلاقی بودیم که آب و محل مناسبی در یال سر سبز داشته باشد
دو طرف یال شیب تندی داشت و مملو از فضولات گاوهایی بود که صدایشان از داخل دره های اطراف شنیده میشد ....آرام آرام واردمه شدیم ...پیرمردی با اسب و گاوهایش اجازه اتراق نداد و کمی پایین تر رفتیم و نهایتا در محل مناسب که پراز فضولات بود به زحمت جایی پیدا کردیم که در پایین دست آن هم محل مناسبتری برای دیگر دوستان دیده می شد.
خوشبختانه آب فراهم بود و چوب هم موجود بود و یک کلبه دار باصفایی هم بنام آقای میرزایی (بازنشسته جهاد) هم بود که با گشاده رویی از ما استقبال کرد و هیزم و آتش در اختیار گذاشت
شب اول را در میان رطوبت دلنواز به صبح رساندیم و امروز تقریبا روز سنگینی بود ...
روز دوم :
ساعت 6 بیدار شدم و مشغول گشت زنی شدم
مه آرام آرام وارد دره می شد و برخلاف دیروز که پایین رفت امروز به سمت بالا کشیده میشد ... کم کمک ساعت به ده نزدیک میشد ... زباله ها را جمع کردم و به دوستان هم توصیه چنین کاری را داشتم که خدا را شکر همگی خوب بودند اما بهتر هم میشد...
سوزاندن زباله آن را محو نمیکند و باید تعه مانده آن را برگرداند و البته تفکیک زباله تر و خشک هم مهم است میشود پوست میوه و ... را مدفون و بطری ها را فشرده و بازگرداند.
بعد از بستن کوله مجددا راهی کمپ پایین تر شدیم خوشبختانه امروز مسیر سایه و از میان جنگل حنکو کوتاهتر بود و بعد از حدود سه ساعت در محل جدید که آب و چند خانه ییلاقی داشت اتراق کردیم و تا غروب مشغول امور شدیم ...
هیزم فراوان بود و باید در آتش هم به رغم فراوانی هیزم صرفه جویی کنیم تا برای دیگران هم بماند ...
تیمی اراکی هم در برنامه با ما مشترک بود که پیش از ما مستقر شده بودند و بعد از ناهار برگشتند ....
روز سوم:
ساعت 9.5 بعد از صرف صبحانه و جمع آوری زباله ها که عده ای آن را سوزاندند به سمت ماسوله حرکت کردیم مسیر گاهی پر شیب و فراز و نشیب داشت و یواش یواش موج خستگی را می شد در گام برداری ها مشاهد کرد ... نهایتا حدود ساعت 3 به گیلونده رود رسیدیم و ناهاری خوردیم گرچه تنی هم به آب زدم و سپس با نیم ساعت پیاده روی به انتهای جاده ای خاکی رسیدم که از 8 کیلو متری ماسوله و 23 کیلو متری فومن منشعب میشد
اتوبوس منتظر ما بود و پس از استراحتی کوتاه به سمت همدان حرکت کردیم و 3 صبح به مقصد رسیدیم .
سالها بود که گزارشی هر چند موجز ننوشته بودم و با آمدن کرونا اوضاع بدتر هم شده بود
لازم می دانم از آقایان داود بهشتی و هادی پرچمی ( طبیعت گردی ماژان)بایت زحمات تور تشکر کنم همچنین آقای مشفق همنورد گرامی در یاریگر تیم بودندو همه همراهان و همنوردان خانم و آقا که واقعا همت به خرح دادند(این برنامه به لحاظ سختی سه از پنج بود و هزینه تور با امکانات میان وعده و نیسان در ابتدا و انتهای مسیر 390 هزار برای هر نفر بود و قطعا امکانات خاص خود از جمله کوله 60 مثبت 10، کیسه خواب بهاره خوب و کم حجم و کم وزن، چادر دو پوش و تکپوش، کفش مناسب، پانچو و البسه مناشب و باتوم را میطلبد)
با احترام علی بیات
راهنمای تخصصی کوهستان
راهنمای گردشگریو طبیعت گردی
مربی و مدرس کوهنوردی
آب بر و ماسوله کجا هستند؟
آب بر، شهری از توابع زنجان اما دارای دسترسی مناسب از رودبار و منجیل است که ییلاقات ان در مرز گیلان معروف است و بسیاری از مسیرهای پیمایشی از مبدا آب بر شروع می شود.
ماسوله، زیباترین روستای پلکانی گیلان و ایران با شهرت جهانی است که از طریق یک جاده آسفالت به شهر فومن دسترسی دارد.
بهترین جاهای دیدنی مسیر آب بر به ماسوله کجاست؟
ییلاق دیزاب، ییلاق گرداب، امامزاده های جنگلی بکر در مسیر گرداب به گیلونده رود، آبشار امام دره
درجه سختی پیمایش آب بر به ماسوله چقدر است؟
سخت و مناسب تنها برای افراد با توانایی پیاده روی های طولانی دست کم 17 کیلومتر و آمادگی حمل کوله پشتی سنگین برای کاهش ارتفاع بیش از 2000 متر در مسیرهای ناهموار طبیعت به صورت پاکوب. شیب مسیر در برخی قسمتها زیاد است و در مواقع بارندگی مسیر سختی می باشد.
بیشتر بخوانید درhttps://aminmana.com/tracks/abbar-to-masuleh/