گزارش صعود زمستانی دیواره شمالی (۱)
علم کوه بهمن 1369
بعد از اینکه نخستین مسیرها روی دیوار علم کوه گشوده شد . رویای صعود زمستانی آنها در سر کوه نوردان ایرانی و خارجی بوجود آمد.
در اینکار پیشگام لهستانیها بودندکه در زمستان سال 55 بیش از یکماه وقت خود را در منطقه صرف درگیری با یخچال زیرا ین دیواره و صعود 2 طول اول آن کردند ولی با وجود دارا بودن قدرت و مهارت بسیار و کارهای کوهنوردی درخشان مثل صعود مسیرمستقیم روی همین دیواره و صعودهائی در هیمالیا بیش ازآن کاری انجام ندادند و با صدماتی جزئی در دست و پا مجبور به برگشت شدند، وقوع انقلاب و مشغولیت همگانی به درگیری در کارهای اجتماعی و انقلابی یاد علم کوه و کارهای بزرگ و مشگل کوهنوردی را چندسالی از سرها بیرون کرد تا اینکه در سال62 تیمی مشترک از کوهنوردان کلوپ دماوند و کلوپ البرز قزوین وشهرستان باختران حمله دیگری را باین دیواره تدارک دیدند. آنها توانستند راهی کم خطر ولی نسبتا طولانی از روی یخچال زیر دیواره برای دسترسی به آن پیدا کنند که از ریزش بهمن در امان باشد . این راه تا سال گذشته بهترین راه محسوب میشد و چنین بنظر میرسد که در سالهائی که وضع برف ناپایدار و خطرناکست باز تنها راه درست رسیدن به دیواره است . تا آنجاکه اطلاع داریم این گروه نتوانست روی خود دیواره کاری انجام دهد.
در سال 64 تیم مشترک برنامه های زمستانی در مدت 10 روزی که در منطقه بود بعداز طناب ثابت کشی یخچال زیر دیواره ازراه فوق بعلت خرابی مداوم هوا و کمی مدت اقامت توانست در آخرین روز اقامـــت در علم چال یک طول روی دیواره صعود کند.
تذکر این نکته لازم است که بعلت خراب شدن پناهگاه علم چال درسال49 تیم هائی که برای هر نــــــــوع صعود بعلم چال میرفتند ،وقت و نیروی زیادی را صرف ساختن خانه برفی می کردند . که علاوه بر اینکه راحتی و آسایش پناهگاه را نداشت زحمات و کوششهای جنبی را نیز ملزم می ساخت از جمله اینکه این تیمها نمی توانستند تدارکات غذائی و سوخت و پوشــاک و وسایل فنی خود را در پائیز بعلم چال حمل کنند و زمستان در دسترس داشته باشند . ناچار مدتی از وقت برنامه زمستانی صرف حمل این وسائل که حجم و وزن بسیاری دارد از سرچال به علم چال میگردید و دیگر اینکه خانه برفی هر چند روز یکبار احتیاج به دستکاری و تعمیرات داشت که آنهم زحمت دیگری بود.
ساختمان پناهگاه جدید در سال 65کمک بزرگی به برنامه های زمستانی در این منطقه کرده است و اگر بطوریکه بنظر میرسد این پناهگاه در یکی دو سال آینده خراب شود .مسلـــما با وجود باز شدن راه صعود دیواره ، کوهنوردی و سنگنوردی زمستانه سطح بالای ایران هنوز بخود نیامده و کار چشمگیری انجام نداده دچار رکوردی طولانی می شود.
در سالهای 66 و67 تیمی که اغلب اعضای آن را مسئولان و وابستگان فدراسیون کوهنوردی کشور تشکـــــــــیل می دادند و نفرات حمله بدیواره اش منحــــــصراً آقایان محمد داودی و صمد جباری نیا بودند، با آمادگی خوب قبلی در اثر تمرین بسیار و استفاده از لباسها و وسایلی که برای اینکار از خارج وارد کرده بودند ودر نوع خود بهترین وسائل بود به دیواره حمله کرد و در سال 67 به موفقیت بزرگی رسید ، یعنی حدود نصف دیواره را صعود کرد.
در پایان بهمن ماه سال 68 نیز نتیجه کوشش سه تیم که در آن سال جهت صعود دیواره به منطقه علم کوه رفته بودند روشن شد . تیم اول چهار نفر از کوهنوردان تهران و کرمانشاه بودند که با دو حمله به دیواره ، سه طول صعود کردند . تیم دوم ، از افراد و مسئولین فدراسیون کوهنوردی با وجود هزینه گزاف بعلت ناخوشی و بعد فوت محمد داودی ، نتوانست حمله مورد نظر و مناسبی به دیواره انجام دهد. تیم سوم از گروه آرش نیز ، به بخشی از هدف خود که صعود قله هفت خوان بود رسید . ولی در برخورد با حمله به دیواره علم کاری از پیش نبرد. آنها علل شکست را بررسی و هدفهای بلند پروازانه را محدود و معقول کردند از اوائل اسفند ماه سال 68 ، دوستان کوهنورد همپای برنامه های زمستانه مسئله صعود دیواره علم کوه را در سال 69 مطرح ساختند . به بحث زیادی احتیاج نبود . همگی در مقابل این امر احساس تعهد می کردند سن و سال بالا و دوری از فعالیتهای سنگنوردی روز ، دلیل محکمی برای رها کردن موضوع بود. ولی حمیت و وفاداری به کوهنوردی و اراده به از پیش برداشتن مشکلات آن ، انگیزه اصلی تصمیم شد.
چندین با ر شکستها و موفقیت های صعودهای زمستانه قبلی زیر ذره بین قرار گرفت و بررسی شد. معایب و محاسن تک تک مسیرهای صعود شده دیواره در تابستان از نظر کار زمستانه با حوصله سنجیده شد و ترکیب و تعداد نفرات لازم از نظر کوهـــــــــنوردی و سنگ نوردی محاسبه و مورد دقت قرار گرفت و به این نتیــــــجه رسیدیم که بین 8 تا 10 نفر سنگ نورد ماهر آشنا به کار سنگنوردی در زمستان و 3 تا 5 کوهنورد کار کشته در کار زمستانی برای اجرای برنامه لازم است.
در مورد اینکه گروه آرش به تنهایی داوطلب کارشود یا برنامه مشترک اعلام گردد مذاکرات طولانی با بچه های آرش و کوهنوردان مجرب انجام شد نهایتاً قرار شد ، تیم مشترکی از کوهنوردان آزاد تهران و عده ای از کوهنوردان همدان و اراک و گروه آرش تشکیل شود.
در خرداد ماه سال 69 از کوهنوردان مذکور برای نشستی در بند یخچال دعوت بعمل آمد. در این نشست بعد از گفتگو در مورد برنامه اولین کمک های مالی و دنگ برنامه جمع آوری شد و تدارکات مواد غذایی لازم بعهده آقای عباس محمدی گذاشته شد ، که بعد از تهیه و بسته بندی در 20 مهر ماه به رودبارک رسید . برای افرادی که قصد شرکت در برنامه را داشتند وظایفی در نظر گرفته شده بود که روی مسیر آرش دیواره علم کوه انجام دهند . که تا حدودی انجام شد . جهت آماده کردن مسیر آرش برای کار زمستانه تیمی در اواخر شهریور به علم کوه رفت ودو طول اول ( مجموعاً 50 متر) را که درتابستان به صورت طبیعی صــــــــعود می شود با طناب ثابت پلاستیکی مجهز کرد. از نیمه دیواره به بالا ، یعنی از ابروی دوم تراورس فرانسویها تا میان سنگهای ریزشی زیر قله نیز حدود 120 متر طناب ثابت نصب شد ( به کروکی شماره 1 مراجعه کنید).
با اینکه نصب طناب ثابت روی مسیری که سالها پیش گشوده و بعد هم بارها توسط تیم های مختلف درتابستان صعود شده است کاری غیر اصولی به نظر می رسد ولی شکست تلاشهای چندین ساله تیمهای مختلف درزمستان صعود اولین بار آنرا به این شکل توجیه می کرد . برایمان روشن بود ، بعد از اولین صعود دیواره بخش اعظم توهماتی که در مورد مشکلات آن موجود است فرو خواهد ریخت و مسائل زیادی پاسخ منطقی خود را خواهد یافت و کارهای زمستانه بعدی روی آن روشن تر و اصولی تر انجام خواهد گرفت.
در اواخر مهر ماه تیمی از کوهنوردان همدان و تهران برای بررسی بیشتر مسیرها و انتخاب نهائی یکی از آنها برای صعود زمستانه به منطقه علم کوه رفتند . ولی بعلت برف زیاد روی دیواره نتوانستند کاملاً به مقاصد خود برسند . بارهای تدارکات در همین ماه به علم چال رسید . تیم دیگری در آذر ماه جهت بررسی دیواره و جابجایی و استقرار وسائل به منطقه رفت و به علت خرابی هوا فقط وظیفه دوم را توانست انجام دهد. تمرین های آمادگی برای برنامه که در تابستان گاه گاهی انجام می شد در پائیز به شدت شروع شد و قویــــاً توصیه می شد تمرینات به هر صورت و حتی دونفره و یک نفره انجام شود . تمرینات گروهی نیز از اواخر پائیز شروع شد و نیز دردی ماه ادامه یافت.
اواخر آذر ماه بعد از مذاکره با فدارسیون روز 28 دیماه زمان شروع برنامه اعلام شد. قرار شد گروه کوچکی از کوهنوردان زمستانه رو اراک و تهران یک هفته درمنطقه تیم را حمایت نماید و همچنین گروه کوچک دیگری از کوهنوردان همدان بعد از 10 بهمن به منطقه بیاید.
به دلایل مشکلات مالی – شغلی – خانوادگی – شخصی ، اکثر سنگنوردان مورد نظر نتوانستند در برنامه شرکت کنند. کمبود نفرات ، اجرای برنامه را تهدید به تعـــــــــطیل می کرد. باز دوستان همت کردند و متعهدانه دور و بر کار را گرفته ، تا بالاخره تیم 9 نفره ما د رتاریخ 28/10/69 عازم منطقه شد.
روز جمعه 28/10/69 همگی به جلوی دفتر کوهنوردی آرش واقع در خیابان کـــــــارگر می آئیم . عده زیادی از کوهنوردان آرش و دیگران برای بدرقه آمده اند بعد از خداحافظی با دوستان حدودساعت00/11 سوار مینی بوسی که محمد نوری از واحــــد ورزش صداو سیما گرفته ، می شویم و به رودبارک ، قرار گاه کوهنوردی می رویم شب در طــــــــی نشستی ، آقای ابراهیم بابائی به سرپرستی برنامه انتخاب می شود و بعد در مورد نحوه اجرای برنامه و کم وکسری وسائل فــــنی و غیره صحبت می شود. افراد حاضـــر عبارتند از : آقایان جلال رابوکی ، محمد نوری، ایشخان ابراهیم مسیحی، داریوش بابازاده، حسین خوش چشم، مهدی فتاحی ، احسان کتحیر پسند و فریدون اسماعیل زاده.
شنبه 29 دی ماه به طرف کشتی سنگ راه می افتیم ، جاده ماشین رو را تا بالای سه راه ونداربن کشیده اند ، ما پیاده به راه می افتیم و بارهایمان را قاطر می برد از ونداربن به بعد برفکوبی شروع شده ودر دو راه کلجاران قاطرها بار را زمین می گذارند و ناچـــــار خودمان کوله ها را بدوش می کشیم اغلب کوله ها سنگینند . حدود ساعت 10:30 بعد از ظهر به کشتی سنک می رسیم.هوا صبح صاف و آفتابی بود ولی به تدریج ابری می شود و وقتی به کشتی سنگ می رسیم برف می بارد . عده ای از دوستان جوان می گویند به سر چال برویم و عده ای دیگر که معتقدند چون نرسیده به سرچال و احتمالاً اوایل یـــال لیزونک هوا تاریک می شود و به علت بارش برف ممکن است به اشکال بر بخوریم بهتر است زیر کشتی سنگ بخوابیم . بعد از کمی گفتگو آقــای بابائی می گوید اگر برف تازه زیاد ببارد ممکن است فردا دچار بهـــمن شویم نهار را می خوریم و راه می افتیم . اواسط لیزونک ایشخان که بار سنگینی حمل می کند دچار خستگی شدید می شود به ناچار چادر می زنند و ایشخان و بابائی و نوری در چادر می خوابند . بقیه نفرات بعد از برفکوبی سنگین حدود ساعت 9:30 شب به پناهگاه سرچال می رسند که به علت خستگی شام نخورده می خوابند .
یکشنبه 30 دیماه هوا آفتابی است. بچه هائی که در لیزونک خوابیده اند به ســــــــرچال می آیند . امروز را به استراحت درپناهگاه می گذرانیم.حدود ساعت 5:30 بعد از ظهر طوفان شروع می شود. دور هم جمع می شویم و کمی د رمورد برنامه فردا صحـــــبت می کنیم . درجه حرارت 16- درجه است.
دوشنبه 1/11 ساعت یکربع به هشت به طرف علم چال راه می افتیم . هوا همچنان طوفانی است و برفکوبی متوسط. ساعت یازده و ربع به پنـــاهگاه علم چال می رسیم . دیوار اتاقها درز باز کرده و برف داخل آنها شده ، اتاق غربی که بچه ها پائیز درزهای آنرا بااسفنج گرفته اند برف کمتری دارد. موش و سمور به جعبه های مواد خوراکی که پائیز برای این برنامه آورده ایم حمله کرده مقداری برنج و گردو و تنقلات را خورده و مقدار بیشتری را زمین ریخته اند .همگی به تمیز کردن پناهگاه و جمع آوری مواد غذایی و جدا کردن وسائل فنی لازم برای صعود و طناب ثابتهائی که می خواهیم روی یخچال بگذاریم می پردازیم که حدود چهار ساعت وقت می گیرد بعد غذایی خورده صحـــــبت می کینم و قرار می شود مهدی و حسین که بناست همراه بابائی به دیواره حمله کنند ، فردا همراه دو نفر دیگر که برفکوبی می کنند به طرف دیواره بروند و طناب ثابت یخچال بالای گلسنگ را بکشند . دمای هوا 16- درجه و هوا خراب و طوفانیست.
سه شنبه 2/11 – چهار نفر به طرف گلسنگ راه می افتند . برفکوبی بخصوص از کفه علم چال به بعد بسیار سنگین است و برف در شیب زیر گلسنگ تا سینه می رسد به طوریکه مجبور می وشند برای هر قدم پیشروی مدتی برفهای اطراف را بجا پا آورده ، سطح آنرا بالا آورند تا بشود قدم بعدی را برداشت ، از 50 متری گلسنگ ها به علت خستگی بر می گردند و ساعت 3 بعد از ظهر در پناهگاه هستند.
چهارشنبه 3/11 – امروز دوباره همان چهار نفر برای برفکوبی و گذاشتن طناب ثابت به طرف دیواره راه میافتند . به گلسنگ می رسند و حسین با نزدیک یک ساعت تلاش از سمت راست به بالا می رسد . مهدی شروع به حرکت می کند. حسین به تصور اینکه برف بالای گلسنگ شکاف برداشته و خطرناک است کوله پشتی خود را پائین انداخته از مهدی که دو سه متری پائین تر از اوست می خواهد که کارگاهی درست کند تا پائین بیایند.
آنها با وجود اصرار اسماعیلزاده که پائین تر ایستاده و مسیر را می بیند و می گوید برف خطری ندارد پائین می آیند.اندکی بعد بابائی و رابوکی و ایشخان و داریوش و نوری هم می رسند.در پای گلسنــــــــگ برف را می کوبند و جای پهنی درست می کنند و چادری برقرار می نمایند.
بابائی بااطمینان دادن به حسین دال بر اینکه برف بالای گلسنگ بهمنی و خطر ناک نیست همراه او به بالای گلسنگ می روند و حسین طناب ثابت زیر دیــــواره تا روی گلسنگ را می کشد . مهدی که از ناراحتی قسمتی از پنجه پایش که قبلاً شکسته ناراحت است پائین مــــــــــی آید و شب بابائی و محمدنوری و حسین در چادر می خوابند.
پنج شنبه 4/11 امروز هوا خراب است . حسین زودتر بر می گردد و می گویدچون کار دارد باید به تهران برود و می رود . سه ساعتی بعد بابائی و نـــــوری هم می آیند چادر را برای استفاده درشبهای بعد همانطور سر پا گذاشته و آمده اند ساعت 6:15 بعد از ظــهر ، عده ای دیگر از افراد تیم شامل آقایان ناصر خوشه چین و علی دریائی از کوهنوردان اراک و آقایان علی محمد پور و مجید بنی هاشمی در هوای طوفانی و مه آلود به پناهگاه علم چال می رسند . همراه آنها دو نفر از کمیته بانوان هستند به اسامی فریده یزدآبادی و اطهره نیک نفس که فردا به پائین برگشتند . بچه ها در باز کردن کفش و گتر آنها و تمیز کردن لباسهایشان کمک می کنند واتاق سمت شرق را همراه آنها تمیز کردیم. بعد از شام راجع به برنامه فردا صحبت می کنیم.
جمعه 5/11/69 امروز باز عده ای ساعت 8:30 برای برفکوبی از پناهگاه خـــــــارج می شوند . باد برف را و تنها اثری از جا پاهای قبلی معلوم است و برفکوبی به سختی قبل نیست . اما در 200 متر تا گلسنگ کار زیادی می برد چادر کاملاً زیر برف رفته و تنها نقطه سیاهی از آن دیده می شود که یک باتوم اسکی است که بجای تیرک از آن استفاده شده . ایشخان شروع به صعود از طناب ثابت گلسنگها میکند و بقیه باکندن برف که در قسمت نزدیک گلسنگها حدوددو متر ارتفاع دارد بعد از بیش از یکساعت تلاش چادر را بـــیرون می آورند. بعـــــــــد یکی از بچه ها راهی از سمت چپ گلسنگ به بالای آن باز می کند . این راه راحــــــت تر است و وقت کمتری صرف صعود آن می شود و از این به بـــــعد رفت و آمد از طریق آن انجام می شود . بعد طناب ثابتهای این طرف ( شرق گلسنگ) را از زیر برف بیرون می آورد که در کارگاهی در غرب به طناب ثابت سمت دیگر وصل است . این طنابها با طناب دیگری تقویت می کند ودر چند جا ثابت می کند . درهمین ضمن ایشخان مشغول برفکوبی بالای گلسنگ می شود که دوباره راه به دیواره را باز کند . برف تا سینه می رسد و او بیش از 20 متر نمی تواند صعود کند. داریوش هم که به کــــمک اومی رود به علت خستگی از حرکت باز میماند و همگی همراه احسان که بالا آمده پائـین می آیند.
امروز دمای هوا 20- درجه و هوا مه آلود است و بادی با سرعت متوسط می وزد . ساعت 5:30 همگی در پناهگاه هستند . بعد از شام و چای به صحبت می نشینیم.قرار می شود فردا سه نفر تا گلسنگ ودو نفر دیگر از گلسنگ تادیواره برفکوبی کنند و بعد بابائی و نوری و فتاحی بروی دیواره بروند .
شنبه 6/11 سه نفر اول ساعت شش و بیست دقیقه در هوای مه آلود همراه بارش برف از پناهگاه خـــــــارج می شوند و هشت و چهل و پنج دقیقه به گلســـــنگ می رسند . گروه دوم که نیم ساعت بعد حرکت کرده ، به آنها می رسند و راه را ادامه می دهد و ساعت 9:30 به زیر دیواره می رسد. محمد نوری که جلوتر از دو نفر دیگر بود ساعت 10 شروع به صعود دیواره می کند و طول اول رادر مدت سه ربع طی می کنند . دمای هوا 22- درجه است . برف می بارد و دیواره سفید شده . در طول دوم بابائی جلو می رود وآقای رابوکی که زیر دیواره ایستاده شروع به فیلم برداری میکند مهدی و نوری درکارگاه اولند، بابائی بکارگاه دوم می رسد و مهدی از کارگاه اول راه می افتد و از بابائی رد می شود و صعود طول سوم راآغاز میکند اواخر طول سوم به زیر یــــــک کلاهک می رسد که حدود دومتر با کارگاه سوم فاصله دارد و فاقد حمایت میانی است . تابستان با استفاده از یک گیره نسبتاً کوچک روی کلاهک میتوان ازآن عبور کرد.ولی در زمستان بعلت اینکه دستها در دستـــکشند و نمی توان ازگیره ها براحتی استفاده کرد و گیره و اطراف آن برفی است و دراثر تماس با برف گرد و لیز می شود عبور از آن تقریباً غیر ممکن است. مهدی مدت زیادی وقت صرف می کند ونمی تواند رد شود. به ناچــــــــــار بابائی بالا می آید . او هم بعد از مدتی تلاش که د رضمن کفشهای فایبر گلاس بدون دوره لاستیکیش چند بار درتماس باسنگ لیز می خورد و او را سرو ته می کند، نا امید می شود و قرار می گذارند در حمله بعدی شفتی اندازه شکاف آن گیره همراه بیاورند وبا کار گذاشتن آن رد شوند.
محمدنوری که درکارگاه پائین حدود 6 ساعت منتظر ایستاده در پاهایش احســــــاس سرما می کند و از سرما زدگی آنها بیمناک است بنابر این ساعت 4 بعد از ظهر شروع به فرود آمدن می کننند، باین ترتیب که نفری که قصد فرود آمدن دارد . طناب سینه خود را بکارگاه بالا انداخته آویزان می شود و نفری که در کارگاه پائین است آهسته آهسته او را پائـــــــین می دهد تابموازات خودش برسد( این طریق فرود را بچه ها آسانسوری میگویند) در طول اول طنابی باقــی می گذارند که بعداً بعنوان طناب ثابت از آن استفاده می کنندساعت 7 به پناهگاه می رسند . دیگران در بیرون آوردن و تمیز کردن کفش و گتر و لباسهایشان به آنها کمک می کنند . بعد از شام نشستی برای بررسی صعود امروز تشکیل می شود. مــــهدی می گوید بعلت پوشاک زیاد زمستانی عبور از حمایت میانی نیروی زیادی می برد و تنفس رامشکل می کند پودر برفی هم که از بالا می ریزد مزید بر علت است و پلکها را به هــم می چسباند و از یقه و پشت گردن داخل لباس می شود . نوری می گوید باید با سرعت بیشتری حرکت کرد.
اغلب بچه ها معتقدند که صعود باید دو نفره انجام شود که سرعـــــت بیشتری دارد. بابائی می گوید : اگر روی دیواره به هر علت حادثه ای برای یکی از دو نفر پیش بیاید یا دربالای دیواره یکنفر دراثر خستگی و هوای خراب نتواند به جان پناه بر سد نفر دیگر که خودش هم خسته است نمی تواند باو کمک کند و احتمال نابودی هر دو زیاد است اما درصورت صعود سه نفره ، بعلت اینکه میخها و طناب ثابتهای زیادی درمسیر هست قسمت اعظم آنرا می توان دو نفره صعود کرد و سرعت را بحدود سرعت صعود دو نفره رساند.
چون بحث در این مورد طولانی شد، عاقبت قرارشد تصمیم درمورد صعود دو نفره یا سه نفره را بعهده بابائی بگذاریم . اسماعیل زاده می گوید : با توجه به 2 تا 3 ساعت مدت صعود هر طول طناب در این صعود باید افرادی که به دیواره حمله می کنند ، شب قبل از را در زیر دیواره بخوابند تا روز بعد بتوانند یکروزه به تراورس برسند . تجارب زیر هم در اثر سوال و جواب بدست آمد . کفشهای فایبر گلاس بعلت عدم چسبندگی پهلوها و نوک آن به سنگ و لیز خوردن برای دیواره مناسب نیست . روکش دستکش لازمست ولی روکش گشاد مرتب در موقع زدن و برداشتن کار ابین ها بین بلوک و کارابین ویا د ردهنه کارابین گیر می کند و مزاحم است که لازمست در انتخاب آن دقت شود.
بند رکاب و چکش و غیره درفرودهای با هشت لای طناب و هشت می رود . بهتر است از فرودآسانسوری استفاده شود. کلاه پشم باید چسب سر باشد تا با جابجا شدن مزاحم دید نشود یا پائین نیفتد.عینک دید را محدود می کند.روکش صورت در اثر تنفس یخ می زند و جلو تنفس را می گیرد و بهتر است حذف شود.
حمایت دو نفر توسط یک نفر مشکل است و طوق گردن برای جلو گیری از ریزش پودر برف بداخل بدن لازم است. دراین صعود با وجود اینکه در تمام مدت روز برف می بارید لباسهای زیر بچه ها خیس نشده بود و این به علت پوشیدن لباسهای کرتکس بود که به هیچ وجه برف به خود نمی گیرد و خیس نمی شود کوله ها بسیار سنگین است و بهتر است مقداری از خوراک و سوخت را کم کنیم . شب باد شدیدی می وزد دمـــــــای هوا 22- درجه است که شب به 28 – در جـــــــه می رسد.
یکشنبه 7/11/69 امروز هوا آفتابیست اما باد شدیدی می وزد به استراحت می پردازیم . برآوردی که ازغذا و سوخت می شود، نشان ازکمبود می دهد قرمه تمام شده وازاین به بعد فقط کنسرو و سوپ فشرده هست . بنزین هم تمام شده و پریموس بنزینی که بسیار موثر بود از کار افتاده . نفت هم کم است دوستان اراکی و همراهانشان غذاهای خود را بـــــــــــاقی می گذارند و عازم پائین می شوند ضمناً مقداری هم غذا از تیم کمیته بانوان در سر چال هست.
مهدی و احسان برای آوردن غذا و سوخت همراه آقایان محمد پور و خوشه چین و .... راهی سر چال می شوند و روز دو شنبه به علم چال بر می گردند.
بعد از ظهر حدود ساعت 5 ایشخان می گوید که فردا خوبست من و نوری به دیواره برویم. نوری می گوید تو یکبار( در سال 58) گرفتارسرما زدگی پا شده ای ممکن است بعلت حساسیت دو باره بسرما زدگی دچار شوی . ایشخان می گوید اشکال ندارد ، باید صعود کرد . بابائی که از صعود روز قبل خسته است ، می گوید من یکروز دیگر احتیاج به استراحت دارم. اما بعد که بچه ها را مصمم می بیند تصمیم برفتن میگیرد هر سه نفر کوله های فردا را میبندند.
دوشنبه 8/11 امروز ساعت6:45 دونفر برای برفکوبی براه می افتد هوا صاف و آرام است.
برچسبها: علم کوه, ایشخان, محمد نوری, فریدون اسماعیل زاده