حصار چال را با دریاچه های زیبایش می شناسند که از همان ابتدای تنگ گلو خودنمائی می کند و تا محل حصار چال می شود دو سه تایی را دید اما بعد از اقامتی کوتاه و با نگاهی به سمت چپ قله منار، قله 4250 متر لشگرک خود نمائی می کند که با شیبی ملایم ار حصار چال و برف های مسیر و رودی جاری شما را به خود می خواند، تا با بازدیدی از دریاچه زیبایش که از معروفترین دریاچه های حصار چال است خود را به قله برسانی و بدون دیدن کاسه یخچالی و درچه زیبایش بزم خود را تکمیل نکرده ای، از طرفی از نیمه شیب قله لشگرک می توان به گردنه گردونکوه راهی شد و ...
برچسبها: دریاچه لشگرک بزرگ, علم کوه

این بار تصمیم گرفتم بعد از 12 سال بار دیگر منطقه زیبا و دلربای علم کوه را مجدد ببینم و تصمیم بر حصار چال بود که از زیبائی هایش فراوان شنیده بودم، لذا با دوستم هماهنگ کردم و بعد از برنامه ریزی بیست و هشتم تا سی و یکم تیر را انتخاب و راهی شدیم، آنچه تقدیم میگردد ماحصل همین برنامه است که در آن ترافیک آدمی و فقدان دستشوئی و نیروهای امدادگر باعث شد تا شاهد تلخی هایی باشم که فوت یک نفر در روز بیست و نهم صرفا بدلیل خونریزی بیش از حد و فقدان امداد هوایی و زمینی ، همچنین آسیب دو نفر از گروه شقایق کرج در روز دوم ، کاممان را تلخ کرد که انتظار عدم تکرار منطقی است،به هر حال در طی مسیر و در محل حصار چال شاهد حوادثی بودیم که از آثار آن میتوان به دو حادثه فوق اشاره داشت، از سوئی دیگر خطر واژگونی نیسانها ، بمانند آنچه در سبلان اتفاق افتاد نیز از دیگر خطرات مسیر است که قاعدتا کنترل آن باید نفرات با تحت فشار قرار دادن راننده و اجتناب از هر گونه شیطنت و تحریک باید صورت گیرد و نفرات پشت نیسان نیز از تحرکات بی مورد تحریک کننده خودداری نمایند.
فقدان تابلو در مسیر کاملا مشهود بود و لازم می نماید تا مسیر گردنه به قله بعنوان مسیری ایمن و مسیر پایین دست بعنوان مسیر خطر ناک، علامت گذاری شوند، فقدان نیروهای هلال احمر طی دوز کاملا عریان بود و ضعف بزرگ امداد منطقه خود نمائی می کرد، گر چه لااقل می شد برای دو روز و یا ایام تعطیلات، لااقل یک چادر امداد برپا کرد و از پزشک هم بهره برد، نکته دیگر نبودن امداد هوائی بود که اگر می بود قطعا شاهد خط خون مصدوم از یخچال خرسان تا تنگ گلو نبودیم.
و از دیگر مشکلات منطقه، دفع فضولات انسانی در کل منطقه ، حتی در میان ازدحام چادرها بود که در اینخصوص آقایان کمی راحت تر از خانمها بودند و برای آنان رفتن به دستشوئی که امر بدیهی و ضروری می نمود کابوسی بود و بس، وجود دختران و پسران در منطقه را نمی توان همواره به فال نیک گرفت، فارغ از هر گونه بدبینی، باید گفت محدودیت های شهری باعث شده تا عده ای کوهستان را خلوتکده خود بدانند و به همراه عده ای آنجا را برای تخلیه روحی انتخاب نمایند که صعود قله در کنار آن بر این لذت خواهد افزود که اگر در کنار تجربه و یا فرد ماهری این امر صورت نگیرد می تواند منجر به حادثه شود.
اینکه چه کس یا کسانی باید متولی امر باشند همانند بسیاری از امور، مبهم است، فدراسیون کوهنوردی، هیئت کوهنوردی مازندران، فرماندای، استانداری و ... همچنان مبهم است اما آنچه مشهود است هر یک می توانند سهمی را ادا نمایند که در این بین با کمی حُسن سلیقه این امر امکان پذیر است، نصب دو عدد توالت پیش شاخته با توجه به نزدیکی و سهل الوصول بودن حصار چال از تنگ گلو، سخت نیست و قطعا آلودگی آن، فوق العاده ناچیز تر از آلودگی کل محیط است، تاسف بارتر اینکه خبر دادند فرمانداران دو شهرستان، بخصوص کلاردشت هم در منطقه حضور دارند که اگر چنین بوده باید واویلا سر داد.
و به راستی اگر امداد و نجات در کوهستان، وظیفه هلال احمر است چرا پس در حصار چال که فاقد ابر و باد بود اقدامی صورت نگرفت و کوهنورد بیچاره بعد از 6 ساعت جان کندن، تسلیم شد، چه کس یا مرجعی پاسخگوی این کوتاهی است، آیا نباید مسئولین امر در دادگاه وجدان خود برای این قتل غیر عمد محاکمه شوند تا شاهد تکرار آن نباشیم، آیا اگر آقازاده ای در میان آنان آسیب می دید باز چنین بی تفاوت بودند، اگر فرزند خودشان بود چه؟ هر چند روزگار همین بلا را بر سرشان نازل خواهد کرد و شک نکنید که اگر وجدانی داشته باشند آنان را آسوده نخواهد گذاشت و.... چقدر تاسف بار است که جان آدمی به ارزنی نمی ارزد و به راحتی از آن چشم پوشیدند ... حصار چال منطقه خطر و مرگ نیست گر چه احتیاط ما را می طلبد و خود باعث خطائیم اما گناه متولیان را نمی شوید و دامنگیرشان خوهد شد...
با ما همراه باشید در گزارش تصویری برنامه ...
حماقت یا شجاعت و اگر آن سنگها ریزش کند لااقل 50 نفر را به کام مرگ خواهد برد، از سوئی سنگ هایی که از ناحیه قله سازیر می شود کوهنوردان منطقه علم چال و رخ دیگر را به کام مرگ خواهد فرستاد که هیچگاه آنان متوجه این ریزش به لحاظ خطای انسانی نخواهند شد و ما نیز متوجه قتل توسط خودمان نمیشویم.
کمپ
منار از حصار چال
طلوع حصار چال
ای کاش این گروه به اندازه نامشان همت داشتند تا بنر خود را بازگردانند. (نوشته 29 مرداد!!!)
به این میگن همت
آنچه ما به حصار چال هدیه دادیم
من و پیمان (همنورد گرامی)
ادامه تصاویر در ادامه مطلب>>>>
برچسبها: حصار چال, علم کوه
ادامهمطلب

می توان قله ای را هر چند ساده پیمود و به پایان رسانید و تامل نکرد و تا برنامه ای دیگر منتظر ماند ...یا نه...میتوان بعد از هر صعودی اعم از درجه سخت یا سهل، با تعمق در برنامه نقاط ونکات لازم و ضروری و قوت و ضعف را شناخت و با یادداشت برداری در صدد رفع آن وتبدیل تهدید به فرصت بر آمد.
در یکی از شب های دوره تکمیلی مربیگری آقای «رضا خوشدل »از مدرسان ارجمند مشهدیِ اهل مطالعه ودانش، آن دوره مرا به گوشه ای خواند و ضمن توصیه به تقویت توان و دانش فنی جمله ای با اینمضمون و از باب امیدواری به منگفت که« شما میتوانی در عرصه کوهنوردی تاثیر گذار باشی»
لذا ضمن ارادت نسبت به ایشانوتمامی اساتیدمحترم ، همواره سعی داشته ام بعد از برنامه بازبینی و صعود ذهنی دیگری در مسیرهای مختلف که در برنامه اشنا شده ام داشته باشم تا خدایی ناکرده شاهد کوتاهی و قصور در بیان حقایق جهت پیشگیری از خطر نباشمکه در این راستا تصاویر مسیر صعود به علم کوه از حصار چال تقدیم میگردد، ضمن اینکه در طی طریق از تنگ گلو تا حصار چال چگونگی حادثه منجر به فوت زنده یاد زمردی (سال ۱۳۹۱)را مرور میکردم که با توجه به برفهای یخ زده مسیر و رودخانه موجود احتیاط می طلبد .
(شرح ماجرا به صورت تصویری میباشد)
در پایان از مرگ یک همنورد در طی برنامه و زخمی شدن دونفر از گروه شقایق در حالی که در مسیر خطرناک قرار داشتند عمیقا ابراز تاسف مینمایم .
ارادتمند
علی بیات
۱مرداد ۹۶
با زوم روی تصویر که از قله علم گرفته شده متوجه میزان رفتار غیر عقلایی کوهنوردانمسیر پایین خواهید شد که چگونه ریسک میکنند که نتیجه آن مرگ یک نفر در تیر ۹۶بود
مسیر ایمن در بالای شن اسکی و از گردنهمرجیکش به شمت یال منتهی به قله ادامه دارد و مسیر خطرناک در پایین دست آن حتی در روزهای خلوت هم پیشنهاد نمیشود چه رسد به روزهای شلوغ(سقوط سنگ و سقوط به یخچال)
مامی نقاط بلند منتهی به قله علم ریزشی است ومطلقا نمیتوان آنرا نادیده گرفت
مسیر ایمن ومسیر خطرناک، در تصویر بیانگر میزان ریسک پذیری است و گاهای افراد ناخواسته در انتهای قیفی هستند که نزدیک گردنه مرجیکش است و سنگ مستقیم بر سر کوهنوردان پایین دست است
برچسبها: مسیر حصار چال, نقاط ایمن و خطر, حادثه در حصار چال, علم کوه
"محمد نوری بعد از صعود دیواره و در حالی که ما به دنبال یافتن جسدش رفته بودیم "
شنبه 6/11 سه نفر اول ساعت شش و بیست دقیقه در هوای مه آلود همراه بارش برف از پناهگاه خـــــــارج می شوند و هشت و چهل و پنج دقیقه به گلســـــنگ می رسند . گروه دوم که نیم ساعت بعد حرکت کرده ، به آنها می رسند و راه را ادامه می دهد و ساعت 9:30 به زیر دیواره می رسد. محمد نوری که جلوتر از دو نفر دیگر بود ساعت 10 شروع به صعود دیواره می کند و طول اول رادر مدت سه ربع طی می کنند . دمای هوا 22- درجه است . برف می بارد و دیواره سفید شده . در طول دوم بابائی جلو می رود وآقای رابوکی که زیر دیواره ایستاده شروع به فیلم برداری میکند مهدی و نوری درکارگاه اولند، بابائی بکارگاه دوم می رسد و مهدی از کارگاه اول راه می افتد و از بابائی رد می شود و صعود طول سوم راآغاز میکند اواخر طول سوم به زیر یــــــک کلاهک می رسد که حدود دومتر با کارگاه سوم فاصله دارد و فاقد حمایت میانی است . تابستان با استفاده از یک گیره نسبتاً کوچک روی کلاهک میتوان ازآن عبور کرد.ولی در زمستان بعلت اینکه دستها در دستـــکشند و نمی توان ازگیره ها براحتی استفاده کرد و گیره و اطراف آن برفی است و دراثر تماس با برف گرد و لیز می شود عبور از آن تقریباً غیر ممکن است. مهدی مدت زیادی وقت صرف می کند ونمی تواند رد شود. به ناچــــــــــار بابائی بالا می آید . او هم بعد از مدتی تلاش که د رضمن کفشهای فایبر گلاس بدون دوره لاستیکیش چند بار درتماس باسنگ لیز می خورد و او را سرو ته می کند، نا امید می شود و قرار می گذارند در حمله بعدی شفتی اندازه شکاف آن گیره همراه بیاورند وبا کار گذاشتن آن رد شوند.
ردیف جلو از راست به چپ :
صمد جباری- ؟ - کیومرث بابازاده - محمد نوری - علی محمد پور - صادق آقاجانی -رسول نقوی -قدیر یزدانی
ردیف عقب:رضا طاری - حسن خوشه چین
در مورد محمد نوری بیشتر بدانید اینجا
ادامه گزارش در ادامه مطلب>>>
برچسبها: علم کوه, ایشخان, محمد نوری, فریدون اسماعیل زاده
ادامهمطلب
در چه مهلکه ای گرفتار آمده ام ! از ناامیدی شروع به فریاد زدن می کنم ، ولی مطمئنم که کسی صدایم را نمی شنود به یاد این بیت حـــــافظ می افتم : شب تاریک و بیم و موج و گردابی چنین هایل – کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها . شب در اینجا ماندن خطر ناک است . اگر شده تمام شب را راه بروم باید این مسیر را ذره ذره طی کنم هر جا هم که از پا در آمدم ، با دستها غار برفی میکَنم و خودم را از باد و سرما محافظت می کنم حالا که غیر از خستگی مشگل دیکری ندارم،پس هر چند قدم شده پیش می روم.درهرچندقـــــــــدم می ایستم و مدتی استراحت می کنم . برف تازه باریده همه جا را یکدست سفید کرده حتی دیواره نگین که از سنگهای عمودی سیاه درست شده پوشیده از برف است به سنگهای سمت راست نزدیک شده و دست یه سنگ به صعود ادامه می دهم...
محمد نوری...سالن دبیرستان شریعتی همدان-سال۸۹ و زنده یاد اسماعیل زاده
پنجشنبه شب گزارش صعود سال ۱۳۶۹ دیواره علم کوه توسط استاد محمد نوری خواب را از چشمانم ربود همانند چند شبی که او در دیواره بیدار مانده بود تا کار را تمام کند منهم در رختخواب گرم ماندم تا گزارش دلنشین ایشان را تمام کنم ازخواندن گزارش و صعودش لذت وافری بردم بسیار زیبا بود و رویایی...و چون قرار بود فرداش به قله یخچال بروم بی تابی میکردم تا زود صبح بشه و برم نمیدونم ادمیزاده دیگه ...بعضی وقت ها بی تاب میشی زودی صبح بشه و بری تو دل برف و سرما و بعضی وقت ها هم اصلا حال نداری بری...اما میری ...
نمیدونم چرا خاطرات اون دهه های اول کوهنوردی مثل قالی میمونه که هر چی بیشتر ازش زمان میگذره با ارزش تر و نایاب تر میشه ...
به هر حال گر چه نمیشه هیچگاه اون افتخارات رو با توجه به زمان و امکانات آن موقع به راحتی تکرار کرد اما مطالعه در این خصوص انگیزه مظاعفی می دهد تا لااقل با تاریخچه گرانبهائی آشنا شویم و با شنیدن و خواندن نوشته ها سعی در احترام به این افتخار آفرینان و از بعدی دیگر سعی در حقظ و صیانت از آثار ...نمائیم
آنچه در ادامه مطلب خواهد آمد گزارش کاملی است از آن افتخار آفرینی و همت والا و آنچه در این صفحه و و به بهانه همان گزارش فوق الذکر و در قالب لینک در اینجا (وبلاگ گروه محترم یاران ) به شما معرفی میگردد تلاش دوستانم آقایان وحید محمودی و مهدی گلخنبان در صعود زمستانی به علم کوه است که گرچه با تاخیر اما با تصاویری زیبا تقدیم شما میگردد و البته این گزارش به خواست دوستان ...از جمله خود بنده و به قلم و زحمت آقای وحید محمودی آماده و ارائه میگردد از شما خوانندگان محترم هم خواهش میکنم با حوصله مطالعه نمائید.
گزارش استاد محمد نوری را در ادامه مطلب و گزارش سال ۱۳۸۹ آقایان محمودی و گلخنبان را در
بخوانید ضمنا از جناب ذوالفقاری به خاطر در اختیار گذاشتن گزارش ممنونم
با این توضیح که پیشنهاد میگردد گزارش آقای نوری را کپی - پیست نموده و با فونتی درشت بخوانید و در صورت امکان پرینتی تهیه نمائید تا طولانی بودن آن موجب اذیت شما نگردد
پی نوشت : هدف از این نوشتار صرفا ارائه گزارش های صعود می باشد که بدون دخل و تصرف در دو قسمت تقدیم میگردد
برچسبها: علم کوه, ایشخان, محمد نوری, فریدون اسماعیل زاده
ادامهمطلب