عکس های این پست موقتا به دلیل به روز رسانی سایت خدمت دهنده با مشکل مواجه می باشد
دماوند زیبا از فراز توچال
گزارش برنامه دی ماه :
شباهت زیبای دماوند و خورزنه
2 دی به خورزنه رفتم تا زمستان زیبای خورزنه را ببینم(به شرح عکس فوق)
5 و 6 بازآموزی رفتم تهران...
10 دی که تعطیلی بود، رفتم الوند...
مجددا 12 و 13 دی به اتفاق دوستان تهرانی الوند (کلیک کنید) صعود کردم...
17 دی تا میشان رفتم... آسمان سقفی از ابر بر روی دیار الوند کشیده بود ...
20 دی روزی بود که تصمیم گرفتم انفرادی از یال ارس به سمت قله الوندو کلاغ برم تا یک گزارش تهیه کنم
24دی مجددا رفتم میدان میشان... هنوز همدان زیر ملافه ابر بود ...
25 و 26 دی برنامه توچال بودم که در همین پست گزارش آن تقدیم می شود.
29 دی به اتفاق دوستان رفتیم آبشار گنجنامه (کلیک کنید) و بعد هم صعود قله الوند در هوایی عالی
و حال گزارش تصویری صعود توچال :
این تصویر سال ۱۳۸۲ می باشد که به اتفاق دوستان قله توچال رو صعود کردیم .
(و سال ۱۳۹۲-گاهی آدم دلش میخواد ی عمری رو تو اون ارتفاع و ی جائی مثل امیری با طبیعت زمدگی کنه و از شهر دورباشه )
گر چه صعود انفرادی را توصیه نمی کنم اما بعضی اوقات، نشستن به پای یک همراه کمی فرصت را از شما می گیردو همراه را به عجله وا می دارد، زمان کوتاه است و لحظات گذراست، باید سریع تصمیم گرفت، ابتدا قرارمان با مرتضی غفوری بود که در کافه کوه باشیم و بعد هم صعود توچال، به هر دلیلی، نشدو تصمیم گرفتم تنها برم توچال، ساعت از ۱۳ گذشته بود-تجریش پیاده شدم و از دربند راهی شدم
طلوع امیری
از مقابل کافه ممد تهرانی گذر کردم و رسیدم به رستوران عبدالله ریش خدا بیامرز، سلامی کرده و قصد عبور داشتم که سر صحبت را با همنوردی بنام همایون باز کردم و ما حصل این رابطه همنوردی و همراهی تا ظهر روز بعد بود ، هوا کمی دلش گرفته بود و برف گریه می کرد ، با طمانینه و در جوار آقا همایون به سمت شیر پلا حرکت کردیم عجله ای نبود ، زمان را در اختیار داشتم و لذت می بردم، بعد از ورود به شیر پلا و تعویض لباس - شام مختصری خوردیم و منتظر آمدن خواب شدیم اما به جای خواب دوستان همایون آمدند و خواب را نه تنها به تاخیر انداختند بلکه با خروپف یکی از دوستان، خواب بر من حرام شد و کیسه سبک را برداشته ودرگوشه ای چرتی زدم .
قله توچال
ساعت 3 شب بیدار شدیم وآماده حرکت، هنوز دل آسمان گرفته بود و مه شدیدی حاکم بود و اگر تنها بودم قطعا صعود نمی کردم تا همراهی بیابم (شناختم از مسیر کم بود)اما جون دوستان آشنای منطقه بودند حرکت کردیم، ساعت 4:10 را نشان میداد، آرام آرام و دلی مطمئن پیش رفتیم و در حالی که ساعت 7:20را نشان میداد به جان پناه امیری رسیدیم، لختی استراحت و مجددا شروع به حرکت کردیم، این بار از مه خبری نبود و جز انوار طلایی خورشید که ما را بدرقه میکرد ابرها هم برایمان می رقصیدند و دلبری و دلربائی می کردند، همایون کمی عقب تر می آمد ، دو ماهی بود که به دلائلی کوه نرفته بود و بدنش به خواب رفته بود - حدود 8:45در هوایی سرد و بعد از تعویض لباس، در جان پناه قله صبحانه ای خوردم و یک ساعتی توقف و عکاسی کردم و چون دوستان قصد بازگشت با تله کابین را داشتند از مسیر رفته بازگشتم که زیبائی های صد چندانی داشت و گپ و گفت با کوهنوردان هم از خستگی می کاست ، آرام می آمدم تا اصول را رعایت و علاوه برآن هر نکته ای که به ذهنم می رسید را یادداشت می کردم، حدود 12 ظهر شیر پلا بودم و تغذیه مختصری خوردم و به سمت کافه کوه حرکت کردم ، مسیر شیر پلا تا دربند در مسیرپله ها و سیم بکسل ها کمی سخت نشان می داد که البته بسته به سطح آمادگی دوستان می توانست خوب یا بد باشد، ساعت 15 هم کافه کوه در خدمت دوستانی وب نویس گرامی بودم و دوساعتی را با دوستان گذراندم (در اینجا جا دارد از همکاری آقا همایون و دوستانشان به خصوص آقای کرامت و محمد تهرانی و فرشته و پرستو خانم و بچه ها در کافه کوه تشکر نمایم )
عکس: علی بیات
ادامه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید>>>
برچسبها: الوند, توچال, شیر پلا, خورزنه
ادامهمطلب
عکس: علی بیات
مکان : یخشار خلیل (آبشار گنجنامه )
ادامه تصاویر در اینجا (ادامه مطلب)
برچسبها: آبشار گنجنامه
ادامهمطلب
روزی بادی آمد و با خود برد .
هرآنچه از زیبائی های پاییز به ما هدیه شده بود .
داد زدم : آهای ... خدا ... کجای دنیا هدیه را پس میگیرند .
آرام گفت : هدیه بهتری برایت دارم ... زمستان ... فصل یکرنگی - ساد گی !
این بار فریاد زدم ... خود دانی !!! عکس: علی بیات - آبشار گنجنامه
محتمل چند روزی نیستم >>>
برچسبها: آبشار گنجنامه
سایز بزرگتر اینجا
در تصاویر فوق گرچه نمیتوان نقش خشکسالی را نادیده گرفت اما قطع و انتقال آب - و نقش آن در خشکاندن چمن هایی که حتی زیر چشمه هستند را نمیتوان نادیده گرفت چرا که آب چشمه را با لوله به یغما می برند و حتی قطره ای را هم برای چمن های پایین دست رها نمی کنند از سوئی مصرف بالای جمعیت بازدید کنند و رستوران و استخر و مجموعه بالابر گنجنامه هم مزید بر مشکلات شده تا از اندک آبی که می ماند باغداران هم به جنگ بیفتند و آنها هم باقی مانده را به یغما برند طوری که حتی آبشار گنجنامه هم از زیبائی بیفتد (تصویر پایین)
حال این چه صنعت توریستی است که ماندگارترین آثار را به نابودی می کشاند تا چهارنفری بیایند و بخورند و بیاشامند و زباله تولید کنند و بروند
ازدحام جمعیت
منطقه میشان پذیرای اینهمه جمعیت که اکثریت با بالابر می آیند نیست و باید فکری کرد ...از دفع فضولات انسانی گرفته تا برخی انسانها که رفتارهای سخیفانه ای از خود نشان می دهند که حتی از حیوانات هم بعید است نظیر خوردن و نوشیدن و زباله بجا گذاشتن
اینجا تخت نادر است عده ای که به ظاهر الوند را مقدس می شمارند به نام زیارت می آیند و میخورند و می روند و آنگاه از الوند بنام شاه الوند هم یاد می کنند دریغ از کمی احترام ...وفکر می کنند با سوزاندن همه چیز محو می شود
و آبشاری که می رود تا خاموش شود
و انبوه زباله در میان رود خانه
و ناگفته ها همچنان باقی است ...با هزاران سئوال بی پاسخ ...
عکس : بیات
برچسبها: دشت میشان, آبشار گنجنامه