خش خش

رفتگری آمدمحترم

جارویی در دست با دسته ای بلند

تک برگ های عمر ما را یکجا جارو کرد و برد

آنها را به باد سپرد تا عمری دوباره و پاییزی دوباره

آنچه ماند به یادگار خاطرات زیبای پاییز بودو سپیدی زمستان

زمستانتان پر برف باد و یلدایتان طولانی تر . با شادمانی و بهروزی فزون تر

عکس: علی بیات (پارک مردم و قزل ارسلان)

این روزها پاییز فوق العاده است ... فوق العاده !!!

کیوارستان

قزل در آغوش دائم برف و دائم برف در آغوش ماه

تاریک دره

دائم برف

قزل

کیوار

کرکس از قزل

دره وهنان

قله یخچال از قزل

کیوارستان

گنجنامه

زلالی آسمان

عکس: علی بیات

 زمستان فصلی است  که جان پناهها برای کوهنوردان بهترین همدم و مونس تلقی می شوند و خیلی از شب ها سرمایش لطافت نسیم بهاری رو هدیه میده و در اون بین هر چقدر بتوانیم خود را از گزند سرما به دو نگهداریم تضمینی است برای ادامه فعالیت مستمر در کوهنوردی... و از باب دیگر از بین کوهها بعضی هاشون احتیاج به توجه بیشتری در ساخت و نگهداری جان پناهها دارند .

قزل از جمله کوههای بسیار دلربا و دلفریبی است که از قاعده توجه بیشتر به حفظ جان پناه برخوردار هست و لازم بود تا ضمن احداث برای نگهداری هم اقدامی صورت پذیرد .(دلربائی قزل در زمستا چیز دیگری است)

در سال ۸۴ طرح  احداث جان پناه قزل به همت گروه تولیدی متحد و دوستان کوهنورد ریخته شد و در شهریور ۸۵ به بهره برداری رسید تا با احداث آن قزل بیشتر مورد توجه قرار گیرد (گرچه مورد توجه بود ) که لزوم آن در زمستان نقش بارزتری را ایفا میکرد .

خب جان پناه ساخته و مورد افبال واقع شد که قطعا باید در حفظ آن هم کوشا بود به هر حال بعد از چند سال  لازم بود حداقل (تاکید میکنم حداقل ) تعمیرات صورت گیرد که تاکنون اغفال شده و قطعا در آینده باید این کار صورت گیرد اما به لحاظ رفع برخی مشکلات فعلی دوستانی (سعید جهان آرا و مسعود عسگری  ) زحمت تعمیرات جزئی را کشیدند تا حداقل در زمستان از سوز و سرمای درزهای بوجود آمده کمی ایمن بود .

ادامه تصاویر در ادامه مطلب >>>>                    عکس: علی بیات

قابل توجه دوستان :

به خواست خدا این جمعه مورخه ۱۲ مهرماه  داخل جان پناه رنگ آمیزی خواهد شد و علی القاعده فضای داخل پناهگاه به واسطه بوی رنگ و ... باید خالی باشد  

با پوزش از دوستان گرامی و گرانقدر احتمالا تا شنبه به روز نخواهم شد (عدم دسترسی به اینترنت )

قزل

می شود گاهی "در به در" دنبال خلوت گشت و  در خلوت گم شد به دور از هیاهو ... به دور از دوستان دور ... به دور از ظواهر ... به دور از ریا ... به دور از نیرنگ زندگی شهری ... به دور از تظاهر های زندگی ...

می شود عزیزی را یاد کرد بی آنکه در کنارت باشد ... می شود خنکی را حس کرد بی آنکه سایه ای بر سرت باشد ... می شود سیر شد بی آنکه چیزی خورده باشی و می شود گرسنه ماند بی آنکه عاطفه ای دیده باشی

گاهی باید گریخت ... باید خلاصی یافت ... باید از گیر  ها و  بهانه کردن های بی جا و بی  محل گریخت ...

گاهی باید از جمعیت گریزان بود گآهی از خود  ... باید رفت ... همانگونه که ما رفتیم ... گاهی باید با خود و گاهی با خدا خلوت کرد و گاهی باید از خود خواهی ها گریخت و به دیگر خواهی رسید ...

و  کوهستان همواره شما را به این امر میخواند

                  خدا گو با "خداجو "فرق دارد                               حقیقت با "هیاهو" فرق دارد

 بسا" مشرک" که خود قرآن بدست است               نداند در حقیقت "بت پرست" است

کرکس

وداع با آخرین مهتاب تابستان ۹۲... آیا برای آخرین مهتاب تابستان بعد عمری باشد یا نه ؟؟؟ مهتابی که در نسیم نورش چه شب ها که آرمیدیم و آسوده گشتیم ... مهتاب هم رفت ... با ناز و ادا واطوارش -  آرام ارام به پشت کرکس خزید...  

کرکس

چادرو چارقدش و با تمام حجب و حیایش  - از خودش دور کرد تا به دور از چشم نا محرمان که اینگونه دور و برمان را احاطه کرده اند در رختخواب بخزد و روزگار را به خورشید بسپارد که تلالو انوار طلائی اش او را بدرفه می کرد

***

 قصد شب مانی الوند و  مهتاب شبش از ذهنم  پرید ، ایضا برنامه یخچال هم از مخیله ما گذشت ، تماس دوستی گرانقدر مرا واداشت تا برنامه قزل را بریزم و از الوند و یخچال دور شوم  و در این مسیر باید دوستان دیگری را هم دعوت می کردم که جمعمان جمع باشد بی آنکه به فردا و دیروز بیندیشیم لحظاتی را در کنار هم باشیم و این شد که باز به دیدار قزل رفتیم ...

تماشای غروب ماه در سحرگاهان کرکس . ایضا غروب خورشید در پشت کرکس زیبائی وصف ناپذیری داشت که جایتان خالی ... ما با باشید

>>> در ادامه مطلب ببینید >>>

صمیمانه از دوستانی که دعوت بنده رو اجابت کردند تشکر می کنم

لطفا این مطلب را با حوصله بخوانید و تا پایان همراه ما باشید چرا که شرح شرحه شرحه شدن محیط زیست است طی ۱۰ سال اخیر و بخصوص ۵ سال گذشته ...سعی گردیده تا با انتخاب تصاویری مرتبط با مطلب حوصله شما سر نرود ضمنا قرار بود این مطلب در یکی از نشریات تیراژ بالای کشوری منتشر گردد که ماشالله اونقدر ناز و ادا  دارند که از انتشارش منصرف شدم و ترجیحا در همین وبلاگ تقدیم میگرددکه  از باب در دل  است و دیگر هیچ...

تا اطلاع ثانوی مطالب اینجانب را وبلاگ دومم به آدرس ذیل پیگیری نمائید

http://ghezel.blogfa.com/                الوند ایران

لطفا نظرات خود را در پایان برایمان بنویسید تا مدیریت های محترم بدانند چه وظایف سنگینی داشتندکه سبک شمردند و ای کاش

منطقه الوند هم جز مناظق حفاظت شده باشد!!!

"سوگنامه  الوند"

خسارت های مطلقا جبران ناپذیری که به طی چند دهه اخیر به بافت و ساخت طبیعی شهر و کوه و دشت ما  وارد شده ، فقط می تواند خیانت محض باشد ، تخریبی که بر آن رفته و می رود ، هیچ قوم یاجوج و ماجوج و چنگیز مغول چنین بلایی بر جای دیگر نازل نکرده است .

اگر زمانی میلتون انگلیسی از کوهپایه های الوند به عنوان " بهشت باز یافته " سخن گفته بود ، اینک دریغ آمیز و سوگبار به واقع تنها می توان از آن" بهشت گمشده" یاد کرد. (کتاب شکوه الوند به قلم استاد جهانپور و به نقل از دکتر اذکائی – مقدمه کتاب ص 24)

الوند صرفا نام یک رشته کوه از ارتفاعات منفردغربی ایران نیست ، بلکه بدین دلیل شهره است که زادگاه یک تمدن  ، محل ظهور یک فرهنگ است که  تلفیق این دو تمدن و فرهنگی است جاری شده بر دامنه هایش  و تلفیقشان ، زادگاه تمدن و فرهنگ ایران است که گر چه قدمت آن در مقابل ابهت و پیشینه الوند ناچیز است و 3500 سال شهر نشینی را نمیتوان به رخ کشید اما قابلیت سکونت با این دوام و بقا، این را به ما اثبات می کند که الوند ، دامان پر مهری دارد که بی شک در طول 3500 سال مردمانی پر مهر را در دامانش خود تربیت کرده است و شهری را آباد نگه داشته که هگمتانه می نامندش.

متن کامل در ادامه مطلب>>>