
این بار تصمیم گرفتم بعد از 12 سال بار دیگر منطقه زیبا و دلربای علم کوه را مجدد ببینم و تصمیم بر حصار چال بود که از زیبائی هایش فراوان شنیده بودم، لذا با دوستم هماهنگ کردم و بعد از برنامه ریزی بیست و هشتم تا سی و یکم تیر را انتخاب و راهی شدیم، آنچه تقدیم میگردد ماحصل همین برنامه است که در آن ترافیک آدمی و فقدان دستشوئی و نیروهای امدادگر باعث شد تا شاهد تلخی هایی باشم که فوت یک نفر در روز بیست و نهم صرفا بدلیل خونریزی بیش از حد و فقدان امداد هوایی و زمینی ، همچنین آسیب دو نفر از گروه شقایق کرج در روز دوم ، کاممان را تلخ کرد که انتظار عدم تکرار منطقی است،به هر حال در طی مسیر و در محل حصار چال شاهد حوادثی بودیم که از آثار آن میتوان به دو حادثه فوق اشاره داشت، از سوئی دیگر خطر واژگونی نیسانها ، بمانند آنچه در سبلان اتفاق افتاد نیز از دیگر خطرات مسیر است که قاعدتا کنترل آن باید نفرات با تحت فشار قرار دادن راننده و اجتناب از هر گونه شیطنت و تحریک باید صورت گیرد و نفرات پشت نیسان نیز از تحرکات بی مورد تحریک کننده خودداری نمایند.
فقدان تابلو در مسیر کاملا مشهود بود و لازم می نماید تا مسیر گردنه به قله بعنوان مسیری ایمن و مسیر پایین دست بعنوان مسیر خطر ناک، علامت گذاری شوند، فقدان نیروهای هلال احمر طی دوز کاملا عریان بود و ضعف بزرگ امداد منطقه خود نمائی می کرد، گر چه لااقل می شد برای دو روز و یا ایام تعطیلات، لااقل یک چادر امداد برپا کرد و از پزشک هم بهره برد، نکته دیگر نبودن امداد هوائی بود که اگر می بود قطعا شاهد خط خون مصدوم از یخچال خرسان تا تنگ گلو نبودیم.
و از دیگر مشکلات منطقه، دفع فضولات انسانی در کل منطقه ، حتی در میان ازدحام چادرها بود که در اینخصوص آقایان کمی راحت تر از خانمها بودند و برای آنان رفتن به دستشوئی که امر بدیهی و ضروری می نمود کابوسی بود و بس، وجود دختران و پسران در منطقه را نمی توان همواره به فال نیک گرفت، فارغ از هر گونه بدبینی، باید گفت محدودیت های شهری باعث شده تا عده ای کوهستان را خلوتکده خود بدانند و به همراه عده ای آنجا را برای تخلیه روحی انتخاب نمایند که صعود قله در کنار آن بر این لذت خواهد افزود که اگر در کنار تجربه و یا فرد ماهری این امر صورت نگیرد می تواند منجر به حادثه شود.
اینکه چه کس یا کسانی باید متولی امر باشند همانند بسیاری از امور، مبهم است، فدراسیون کوهنوردی، هیئت کوهنوردی مازندران، فرماندای، استانداری و ... همچنان مبهم است اما آنچه مشهود است هر یک می توانند سهمی را ادا نمایند که در این بین با کمی حُسن سلیقه این امر امکان پذیر است، نصب دو عدد توالت پیش شاخته با توجه به نزدیکی و سهل الوصول بودن حصار چال از تنگ گلو، سخت نیست و قطعا آلودگی آن، فوق العاده ناچیز تر از آلودگی کل محیط است، تاسف بارتر اینکه خبر دادند فرمانداران دو شهرستان، بخصوص کلاردشت هم در منطقه حضور دارند که اگر چنین بوده باید واویلا سر داد.
و به راستی اگر امداد و نجات در کوهستان، وظیفه هلال احمر است چرا پس در حصار چال که فاقد ابر و باد بود اقدامی صورت نگرفت و کوهنورد بیچاره بعد از 6 ساعت جان کندن، تسلیم شد، چه کس یا مرجعی پاسخگوی این کوتاهی است، آیا نباید مسئولین امر در دادگاه وجدان خود برای این قتل غیر عمد محاکمه شوند تا شاهد تکرار آن نباشیم، آیا اگر آقازاده ای در میان آنان آسیب می دید باز چنین بی تفاوت بودند، اگر فرزند خودشان بود چه؟ هر چند روزگار همین بلا را بر سرشان نازل خواهد کرد و شک نکنید که اگر وجدانی داشته باشند آنان را آسوده نخواهد گذاشت و.... چقدر تاسف بار است که جان آدمی به ارزنی نمی ارزد و به راحتی از آن چشم پوشیدند ... حصار چال منطقه خطر و مرگ نیست گر چه احتیاط ما را می طلبد و خود باعث خطائیم اما گناه متولیان را نمی شوید و دامنگیرشان خوهد شد...
با ما همراه باشید در گزارش تصویری برنامه ...
حماقت یا شجاعت و اگر آن سنگها ریزش کند لااقل 50 نفر را به کام مرگ خواهد برد، از سوئی سنگ هایی که از ناحیه قله سازیر می شود کوهنوردان منطقه علم چال و رخ دیگر را به کام مرگ خواهد فرستاد که هیچگاه آنان متوجه این ریزش به لحاظ خطای انسانی نخواهند شد و ما نیز متوجه قتل توسط خودمان نمیشویم.
کمپ
منار از حصار چال
طلوع حصار چال
ای کاش این گروه به اندازه نامشان همت داشتند تا بنر خود را بازگردانند. (نوشته 29 مرداد!!!)
به این میگن همت
آنچه ما به حصار چال هدیه دادیم
من و پیمان (همنورد گرامی)
ادامه تصاویر در ادامه مطلب>>>>
برچسبها: حصار چال, علم کوه
ادامهمطلب