اخبار و تصاویری از کوهستان . طبیعت و مطالب آموزشی و مفید

 

گذر عمر، در عرصه های گوناگون زندگی، افردی را می سازد که دوست ندارداتفاقات تلخ و هزینه هایی که بابت آن داده را تکرار نماید، گر چه تکرار یک امر، مهارت آفرین است و تمرین و ممارست کارآزمودگی می زاید تا هوشیار تر عمل نمائیم و البته این قانون، نمی تواند قانون کلی باشد و هر کسی را مشمول نمی گردد، کما اینکه رانندگان فراوانی هستند که مستمر در جاده اند و مدام سرعت غیر مجاز می روند و جریمه های مادی و جانی می پردازند و هیچگاه تادیب نمی شوند و هر روز انگار تازه زاییده شده اند و روز از نو و روزی از نو ...

هر فردی، دارای خصلت ها و ویژگی های منحصر به فردی است که گاه اکتسابی و گاه ذاتی و ژنیتیکی است، گر چه با آموزش و تکرار می توان حتی برخی خصلت ها را افزود و یا کاهش داد.

در دنیای ورزش همانند سایر زوایای زندگی،  همواره با افرادی سروکار داریم که چین و چروک پیشانی آنها،  هر کدام نشان از گذر دهه های عمر است، و انتظار ما از افراد، بسته به چین و چروک پیشانی و سپیدی مو ، توقع رفتارهایی کاملا مرتبط با آن سن و سال است آنگونه که در هر دهه ای از زندگی باید لباس های آن سن را به تن نمود رفتارها نیز باید تابع همین نگرش باشد.

در دنیای کاری و اداره هم جز این نیست، همکارانی داریم که در سیستم پخته و هضم شده اند و حالا وقت آنست که دستان جوانی را بگیرند و با خود همراه نمایند ، در دنیای زندگی زناشوئی هم ایضا با والدین و بزرگانی سرو کار داریم که سرما و گرمای روزگار را چشیده اند و خوش بیاری ها و بد بیاری ها را بر خلاف جوانان امروز بر گردن روزگار نمی اندازند چون خود می دانند که عناصر تشکیل دهنده روزگار من و شما واوئیم.

در دنیای ورزش هم هر رشته ای برای خود بزرگی دارد و خُردی ... بزرگ، بزرگی می کند تا خُرد به بزرگی رسد و خُرد ، کوچکی می کند تا بزرگی شکسته نشود و اینست راه و طریقت پیدا کردن کسوت و کمال ...

 در رشته های گوناگون ورزشی شاهدیم که تازه کاری به محض ورود " رخصت " می طلبد و این رخصت خواهی نشان پذیرش همان کسوت و احترام بدان است، گر چه در برخی رشته ها بخصوص سنتی و زورخانه ای این عنصر قوی تر و غنی تر است .

و در میان رشته های ورزشی، رشته هایی هم هستند که در آن دیگر از رقابت خبری نیست و سالهاست که از آن بعنوان رفاقت یاد می کنند که یکی از آنها " کوهنوردی " است، رشته ای که در آن برخلاف سایر رشته ها که بعضا با از میان به در کردن رقیب به شهرت می رسند و نان و نمک هم را می بُرند تا نانی به کف آرند در این رشته،  رقیبی وجود ندارد و راه شهرت رفاقت است و اگر حرمت نان و نمک را نگهداری ، مانا خواهی شد که دوستی های بین کوهنوردان، آغازشان با سفره و نان و نمک است ...

 "پیشکسوت" و "پیش کسوت" در این رشته معانی گوناگون دارد و زمان می برد تا کسوت به دست آید و پیشکسوت خطابت کنند،گرچه در دهه های اخیر " رخصت " گرفتنی در کار نیست و انگار همه چیز به "بِرَند" و تجهیزات و توانائی بستگی دارد،  مگر نادرمواردی که احترامی گرفته شود...

 به راستی چه کسی را می توان پیشکسوت نامید و پیشکسوتی چیست ؟

آیا هر آنکس که موی سپید ب و عینک ته استکانی بر چشم وعصایی در دست داشت پیشکسوت است ؟

آیا هر آنکس که سال های متمادی و طی هفته، ساری و جاری کوهستان بوده پیشکسوت است ؟

آیا هر آنکس که سابقه حضور در ارتفاعات مرتفع کشور را داشت ...

هر آنکس که دست به هیمالیا و قللش رسانده ...

هر آنکس که سال ها به کوهنوردان در ارتفاعات خدمت کرده ...

هر آنکس که مدارک و مدارج کوهنوردی را طی نموده ...

هر آنکس که با گروه های بسیاری در ارتباط بوده ...

هر آنکس که تجارب بیشتری را آموخته ...

هر آنکس که دانسته های  بیشتری را منتقل کرده ...

هر آنکس که سابقه ریاست فدراسیون یا هیئت کوهنوردی را داشته ...

هر آنکس که سن بالایی داشت را می توان از رخسارش خواند ...

هر آنکس که کوله پشتی رنگ و رو رفته و آفتاب خورده اش خود نمائی می کند پیشکسوت است ؟

...

اطلاق پیشکسوت به کدام گروه را می توان گواهی نمود تا با اطلاق آن از اتلاف این عنوان ارزشمند به هر کسی، پیشگیری کرد واز اسرافش پرهیز نمائیم ، آیا کسی که مشخصه هایی همانند میان سالی و پیری را در ظاهر خود نشان دهد و در امر آموزش کوشابوده و همواره سعی در ارائه نکات ارزشمند داشته و از راهنمائی دیگران غفلت نکرده و دیگران را در اجرای برنامه هایشان یاری داده و همواره جویای احوال افتادگان بوده وخُلق نیکو دارد  و تاثیر گذار و الگوی دیگران است،  پیشکسوت است یا شخصی که صرفا برای خود صعود می کند و فرود می آید  و جزیره ای می اندیشد و کاری با دیگران ندارد  و داشته ها و دانسته هایش را کشویی در ذهن بایگانی می کند و گاهی هم بداخلاق است،  پیشکسوت است ...

آیا می توان برای پیشکسوت تعریفی ارائه داد ...

(علی بیات / دی ماه 1394)

************

 

پی نوشت : (دل نوشته)

دور نیست تصور این لحظه که قسمت عقب تاکسی نشسته ای و جوانی شیک و پیک با کوله قصد نشستن دارد و از او میخواهی راحت باشد و کوله اش را روی پای شما هم بگذارد...

بعد از او می پرسی : از قله میای ؟

و او بادی به غبغب می اندازد و کلفت می گوید: آره حاجی !!! تا حالا قله رفتی ؟

سرم را سرسر ی متراش، ای استاد سلمانی           که ما هم در دیار خود سری داریم و سودائی

 

پی نوشت 2:

حضرت حافظ سده ها پیش فرموده :

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده پروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گداصفتی کیمیاگری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

بباختم دل دیوانه و ندانستم

که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند

هزار نکته باریکتر ز مو این جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مدار نقطه بینش ز خال توست مرا

که قدر گوهر یک دانه جوهری داند

به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد

جهان بگیرد اگر دادگستری داند

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند


برچسب‌ها: پیشکسوت کوهنوردی
نوشتهشده توسط علی بیات در ساعت 11:28 | لینک  |